واژه زنجیره تامین در اواسط دهه هفتاد برای انتقال الکتریسیته به سمت مصرف کننده نهایی توسط بانبوری استفاده شد. مدیریت زنجیره تامین توسط مشاوران مدیریتی در اوایل سال ۱۹۸۰ میلادی معرفی شد و در طیف گستردهای از علوم مورد استقبال قرار گرفت. مدیریت زنجیره تامین در ابتدا به عنوان بخش تدارکاتی واحد تولید و توزیع قابل درک بود و بعدها به بیرون سازمان و حتی مشتریان و عرضه کنندهگان تعمیم داده شد. با تمام این تفاسیر در حال حاضر مدیریت زنجیره تامین به عنوان یک پارچه کننده تمامی فرآیندهای شغلی در زنجیره تامین ، مفهوم سازی می شود. از این رو مدل جدید مدیریت زنجیره تامین متشکل از تمامی فعالیتهای تجاری عرضه کنندهگان چند جانبه و مشتریان نهایی است.
زنجیره تامین زنجیرهایی است مشتمل بر تمام فعالیتهای مرتبط با جریان تبدیل کالا از مرحله مواد خام با تحویل به مصرفکننده نهایی و جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن. به عبارت دیگر زنجیره تامین یک سیستم یکپارچه از فرآیندهای مرتبط به هم است که این فرآیندها به منظور دستیابی به مواد و قطعات مورد نیاز، تبدیل مواد اولیه به محصول، ارزشگذاری محصولات، توزیع محصولات به مشتریان، سادهسازی انتقال اطلاعات بین اجزای زنجیره (مشتمل بر تامینکنندگان، توزیعکنندگان، واسطهها، خرده فروشها و مشتریان). هدف اصلی این زنجیره کاهش هزینه، افزایش اثربخشی و کارایی و به طور کلی افزایش سود برای تمام ذینفعان خود است. پس با مدیریت علمی ومنطقی بر زنجیره تامین به عنوان یکی از مولفه های مهم مدیریت راهبردی میتوان به مزیت رقابتی دسترسی پیدا نمود.
رمز بقای سازمانهای امروزی در درک و شناخت نیاز مشتریان و پاسخگویی سریع به این نیازها نهفته است، این امر از طریق بهبود در سازماندهیزنجیره تأمین امکانپذیر میشود. یک زنجیرهتأمین عموما دربرگیرنده یک تولیدکننده، یک یا چند تأمینکننده و مراکز توزیع و خردهفروشانی است که به مشتریان متنوع پاییندستی خدمات ارائه میدهند. زنجیره تامین سیستمی یکپارچه است که روابط متقابل بین چند شریک در کسب و کار را برای
-انتقال مواد و قطعات بین شرکا
-تبدیل مواد و قطعات به کالای نهایی
-ایجاد ارزش افزوده در کالای نهایی
-توزیع و رساندن محصولات به مشتری و خردهفروشان
-تسهیل تبادل اطلاعات بین شرکای مختلف، هماهنگ میکند.
بنابراین، هدف از ایجاد زنجیره تامین افزایش اثربخشی عملیاتی، سودآوری و توانایی رقابت سازمان و شرکای زنجیره تامین میباشد.
به عنوان یک تعریف جامع مدیریت زنجیره تامین ، نظارت بر مواد ، اطلاعات و جریان مالی است که در یک فرایند از تامین کننده به تولید کننده و سپس عمده فروش، خرده فروش و مصرف کننده حرکت می نماید. در تعریف دیگری که توسط لمبرت و کوپر ارائه شده است مدیریت زنجیره تامین بیانگر ادغام فرآیندهای تجاری مصرفکنندگان نهایی از طریق عرضهکنندگان اولیه محصولات، خدمات و اطلاعات برای مشتریان و سهامداران است.
زنجیره تامین در همه شکلها و اندازهها وجود دارد و ممکن است بسیار پیچیده باشد. زنجیره تامین برای یک ماشین شامل صدها عرضهکننده، هزاران کارگاه ساخت وکارگاه مونتاژ، انبارها، دلالها، فروشندگان تجاری مستقیم، عمدهفروشان، مشتریان و وظایف پشتیبانی از قبیل مهندسیمحصول، آژانسهای خرید، بانکها و شرکتهای نقلوانتقال است. به طور کلی زنجیرهتامین، زنجیرهای است که همه فعالیتهای مرتبط با جریانکالا وتبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرفکننده را شامل میشود. درباره جریان کالا دو جریان اطلاعات و جریان منابعمالی و اعتبارات نیز حضور دارد.
مدیریت زنجیره تأمین تمامی فعالیتهای زنجیره تأمین را با هم هماهنگ میکند. واژه مدیریت زنجیره تأمین اولین بار توسط دو محقق به نام های اولیور و وبر به کار رفت و سپس به طورگسترده در دهه ۱۹۹۰ استفاده شد. پیشتر از واژه لجستیک و مدیریت عملیات به جای آن استفاده میشد. از نظر اولیور و وبر زنجیره تأمین دربرگیرنده لجستیک و مسأله مطرح در سطح مدیریت ارشد سازمان میباشد. انجمن حرفهای مدیریت زنجیره تأمین، اینگونه بیان مینماید: مدیریتزنجیره تأمین شامل برنامهریزی و مدیریت کلیه فعالیتهای منبعیابی و تدارکات، تبدیل کالاها از مرحله مادهخام (استخراج) تا تحویل به مصرفکننده نهایی، فعالیتهای لجستیک و کلیه فعالیتهای هماهنگی و همکاری میان تأمینکنندگان، واسطه ها، خرده فروشان و مشتریان است.
برخی تعاریف دیگر مدیریت زنجیره تأمین عبارتند از: مدیریت زنجیره تأمین بر یکپارچهسازی فعالیتهای زنجیره تأمین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود روابط زنجیره برای دستیابی به مزیت رقابتی مشتمل میشود. بنابراین مدیریت زنجیره تأمین عبارت است از فرایند یکپارچه سازی فعالیتهای زنجیره تأمین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن، از طریق بهبود و هماهنگسازی فعالیتها در زنجیره تأمین تولید و عرضه محصول. تعریف دیگری که از مدیریت زنجیره تأمین ارائه شده به این صورت است: هماهنگی فعالیتهای تولید، موجودی کالا، موقعیتیابی و حمل و نقل میان فعالان زنجیره تأمین با هدف دستیابی به کارایی بیشتر و برآورده کردن انتظارات مشتریان.
مدیریت زنجیره تامین شامل برنامهریزی یکپارچه و اجرای فرآیندهای مختلف است. این زنجیره شامل:
-جریان مواد
-جریان اطلاعات
-و جریان سرمایه مالی است.
مدیریت جریان کالاها، خدمات و اطلاعات مربوط به ذخیره و انتقال مواد خام، ساخت محصولات و همچنین کالاهای تکمیل شده از یک نقطه به مقصد، به عنوان مدیریت زنجیره تامین نامیده میشود. یک زنجیره عرضه در SCM شبکهای از اشخاص، سازمانها، کسب و کارها، منابع و همچنین فناوریهایی است که در تولید محصول یا خدمات تلفیق میشوند. هر زنجیره عرضه در ابتدا تحویل مواد خام از یک تامینکننده به یک تولید کننده و در نهایت با ارائه محصول نهایی به مصرف کننده پایان مییابد.
پیادهسازی مناسب مدیریت زنجیره تامین میتواند منافعی مانند:
-افزایش فروش و درآمد
-کاهش تقلب
-هزینه های سربار
-همچنین افزایش کیفیت را داشته باشد
علاوه بر این، منجر به سرعت بخشیدن به تولید و توزیع خواهد شد. در حالی که همه اینها ساده به نظر میرسد، عملا حفظ زنجیره تامین یک کار خسته کننده حتی برای کسب و کارهای کوچک است. اتصال یکپارچه از عناصر مختلف در زنجیره تامین به تدریج هنگامی که یک کسب و کار رشد میکند، بعضا بیثمرتر میشود به منظور حل این ناکارآمدی و صرفهجویی در پول شرکت، فناوریهای مختلف مانندAI و … برای SCM اعمال میشود. در میان اینها، بلاکچین روش جدیدی برای تغییر کلی بازی است.
به منظور به کارگیری فناوریهای مختلف در مدیریت زنجیره تأمین باید شناخت کافی از مشکلات این زنجیره داشت. برخی از مشکلات عمده عبارتاند از:
یکی از تصمیمات استراتژیک در زنجیره تأمین طراحی شبکه توزیع در زنجیره است که تأثیر فراوانی بر هزینهها و همچنین سطح رضایتمندی مشتریان دارد. طراحی شبکه توزیع شامل تعیین تعداد و موقعیت تسهیلات و همچنین چگونگی تخصیص مشتریان در شبکه و تعیین میزان حمل کالاهای مختلف از مبادی گوناگون به مقاصد متفاوت در شبکه توزیع به گونهای است که تقاضای تمامی مشتریان با کمترین هزینه و با توجه به محدودیتهای موجود، برآورده گردد.
شامل مسائلی پیرامون کنترل عامل متمرکز، غیرمتمرکز و عامل مشترک، طرح تحویل که شامل حملونقل مستقیم، حملونقل نقطهای، تحویل مستقیم به انبار، حلقه بسته حملونقل و شکل حملونقل است.
ترکیب همه فرآیندها از طریق زنجیره تأمین به منظور تسهیم اطلاعات با ارزش که شامل پیشبینیها، موجودی، حملونقل و همکاری بالقوه است.
کنترل موجودی کالا و مواد اولیه در انبار دغدغه همیشگی مدیران است؛ چراکه انبار به عنوان واسطه بخشهای مختلفی چون تدارکات، تولید و فروش نقش مؤثری در ادامه فعالیت و پویایی مؤسسات بازی میکند و از سویی دیگر بخش عظیمی از دارایی موسسه (موجودی کالا و محصولات) در آن ذخیره میشود.
تشریح شیوه هایی برای تبادل وجوه در سرتاسر موجودیت زنجیره تأمین و همچنین تهیه و تنظیم شرایط پرداخت. حل این مشکلات با مدلهای موجود در زمان معقول تقریبا قابل حل نیست.
زنجیره تأمین شامل همه فعالیتهای مرتبط با جریان و انتقال کالاها از مرحله مواد خام تا تحویل محصول به مصرفکننده نهای است. مجموعهای از فعالیتهای انجام شده توسط یک سازمان برای ارتقاء مدیریت اثربخش زنجیره تأمین سازمان را عملیات زنجیره تأمین گویند. مدیریت زنجیره تأمین را یک ساختار چندبعدی بالادست و پایین دست از زنجیره تأمین است.
طراحی موثر زنجیرهتامین مستلزم ایجاد مدلهای تحلیلی و بهکارگیری ابزارهای طراحی قوی میباشد. کارهای قبلی که در این زمینه انجام شده بیشتر مبتنی بر اصول تحقیق در عملیات بوده و در آنها جنبههای ساخت و تولیدی در نظر گرفته نشده است. اما اخیرا محققان دریافتهاند که تلاش برای تصمیمگیری در طراحی زنجیره تامین باید از محصولی که قرار است ساخته شو د، به خصوص ویژگیها و چرخه عمر محصول آغاز گردد. به علاوه فرایندهای تصمیمگیری باید توسط مجموعه جامعی از معیارهای عملکردی هدایت شود.
عملیات مدیریت زنجیره تأمین به عنوان مجموعه ای از فعالیت های انجام شده برای ترویج مدیریت مؤثر زنجیره تأمین تعریف می کنند. دانلان جدیدترین توصیف سیر تکاملی عملیات مدیریت زنجیره تأمین را شامل همکاری با تأمین کنندگان، برون سپاری، فشرده سازی مدت چرخه، جریان مداوم فرایند و به اشتراک گذاری فناوری اطلاعات تعریف می کند.
اهمیت زنجیره تامین آنقدر زیاد بوده که بسیاری از پزشکان و عالمان برجسته و فعال در اکثر پژوهشهای خود بر این موضوع متمرکز بوده اند. در مطالعات خود با نظرسنجیهای مختلف به این نتیجه رسیدهاند که کارایی ارتباط مستقیم بر عملیات سرویس دهی به مشتریان و منافع آنها خواهد داشت. مثلا عملکرد مواد زائد پایدار از طریق سیاست، قوانین و عوامل مؤثر بر زنجیره تامین و ادغام و مشارکت و یکپارچگی آن به دست میآید.
اختلالها گروهی از انواع ریسک هستند که به صورت غیر قابل پیشبینی جریان مواد را در زنجیره تامین مختل میکنند و غالبا ناشی از خطرات طبیعی، بیثباتی اجتماعی و سیاسی، آشفتگی قانونی، شکستهای اقتصادی و حملات تروریستی هستند. در بسیاری از نواحی جهان، خطراتطبیعی مثل حادثه سونامی، خشکسالی، زمین لرزه، طوفان و سیل در حالت کلی تهدیدات ثابتی برای زنجیرههای تامین هستند. نتایج منفی این حوادث بر زنجیره تامین بسیار روشن و واضح است زیرا تسهیلات تولیدی و حمل و نقل به شدت در برابر این بلایا آسیب پذیر هستند.
به دلیل ریشه ها و منابع رخداد، اختلالها حوادثی غیر قابل پیش بینی یا تا حدودی قابل پیشبینی هستند؛ این حوادث غالبأ احتمال رخداد پایین و پیامدهای سنگینی دارند. با توجه به پایین بودن احتمال رخداد، نمونههای مشابه پیشین بسیار کم است و به همین دلیل دادههای تاریخی کافی در مورد این حوادث وجود ندارند تا بتوان تخمینی از رفتار احتمالی آنها داشت؛ لذا برای احتمال رخداد این حوادث تابع توزیع خاصی وجود ندارد.
با وجود تاثیرات فراگیری که اختلال بر موجودیتهای زنجیره تامین دارد، این موضوع در زنجیره تامین، پیشینه تحقیقاتی غنی ندارد، که از یک سو به دلیل جوان بودن موضوع مورد بحث و از سوی دیگر فقدان روشهای علمی مطالعه این حوادث است که عموم مستندات منتشر شده را گزارش حادثه و یا پیشنهادهای تئوریک محدود نموده است.