مسئولیت اجتماعی شرکت (Corporate Social Responsibility)، با هدف همسویی منافع اقتصادی با محیط زیست و رشد و توسعه پایدار کسب و کار مد نظر قرار می دهد. اصطلاح مسئولیت اجتماعی شرکت به وسیله سه لغتی که شاملش میشود تعریف شده است: شرکت، اجتماع و مسئولیت. بنابراین مسئولیت اجتماعی شرکت می تواند به عنوان فعالیت یک کسب و کار یا شرکتهای مسئولیتپذیری دیده شود که از جامعه در جایی که آنها فعالیت میکنند، مراقبت مینمایند. مباحثی مانند آموزش شهروندی یا علم شهروندی در حیطه مسئولیت اجتماعی شرکت قرار می گیرند.
مسئولیت اجتماعی شرکت اغلب به طبقات اقتصادی، اجتماعی و محیطی تقسیم می شود، مشابه تقسیم بندی که از مفهوم عمومی توسعه پایدار ارائه شده است. مسئولیت اجتماعی شرکت با توجه به تعریف مرکز جهانی توسعه پایدار کسب و کار، به عنوان تعهد کسب و کار در توجه به توسعه اقتصادی پایدار، کار کردن با کارمندان، خانواده، جامعه محلی و بطور کلی جامعه در جهت بهبود کیفیت زندگی تعریف شده است. مسئولیت اجتماعی شرکتی در مدیریت شهری نیز جایگاه ویژه ای دارد.
طبق تعاریف مطرح شده برای مسئولیت اجتماعی شرکت شش ویژگی محوری برای آن بیان شده است که در زیر به آنها اشاره شده است:
بسیاری از تعریف های موجود از مسئولیت اجتماعی شرکت، این مفهوم را به طور نوعی، مرتبط با فعالیتهایی داوطلبانه می انگارند که از فعالیتهای مقرر شده بر پایه قانون فراتر میروند. بسیاری از سازمانها که بنا به عادت به مسئولیتهایی فراتر از حداقل قانونی توجه داشته اند، به واقع گسترش ابتکارهای مسئولیت اجتماعی شرکت بر طبق مقرراتی که خود صنایع وضع کرده اند را، روشی برای پیشبرد مقرراتی که با هنجارهای اخلاق اجتماعی منطبق باشند به حساب می آورند.
عوامل بیرونی مسئولیت اجتماعی شرکت، شامل آن دسته از عوارض جانبی مثبت و منفی رفتارهای اقتصادی شرکت میشود که در فرایند تصمیم گیری به حساب نمیآیند و در تعیین قیمت بازاری محصولات و خدمات نقشی ندارند؛ ولی بر دیگران اثر میگذارند، آلودگی را بطور معمول نمونه برجسته عوامل بیرونی می شناسند؛ زیرا جوامع محلی هزینه اقدام های سازمان های سازنده را تحمل می کنند. وضع مقررات میتواند سازمان ها را وادار کند که هزینه های عوامل بیرونی، از جمله جریمه های آلودگی را درونی سازند.
اما از مسئولیت اجتماعی شرکت نمایشگر رویکردی داوطلبانه تر به مدیریت عوامل بیرونی است که به عنوان مثال از راه سرمایه گذاری سازمانها در فن آوری پاکیزه اعمال می شود و بیش از هر عامل دیگر از آلودگی جلوگیری میکند. سهم بزرگی از فعالیت از مسئولیت اجتماعی شرکت، با اینگونه عوامل بیرونی از جمله مدیریت نقض حقوق بشر درباره نیروی کار، محاسبه اثرهای تغییر مکان سازمانها یا کاستن از حجم آنها، کاستن از اثرهای بهداشتی محصولات زیانآور و خطرناک و از این دست اقدامات، سر و کار دارد.
در این بعد مسئولیت اجتماعی شرکت توجه به رشته منافعی برای انواع گوناگون ذینفعان و نه تنها سهامداران سازمانها و تاثیرهایی که بر ایشان می گذارد را در بر می گیرد. به طور معمول این فرض که سازمانها مسئولیت هایی در برابر سهامدارانشان دارند، با مخالفت روبرو نمیشود؛ اما توجه به این نکته مهم است که سازمانها به گزینشگران گوناگون دیگری همچون مصرف کنندگان، کارفرمایان، عرضه کنندگان و جوامع محلی نیز برای برقرار ماندن و بهبود وضع خود، وابسته هستند.
مسئولیت های سازمانها در مسئولیت اجتماعی شرکت تنها به سهامدارانشان محدود نمی شود. بسیاری از صاحبنظران در مباحثشان پیرامون مسئولیت اجتماعی شرکت بر سر میزان توجه به سهامداران و دیگر ذینفعان، اختلاف نظر دارند، اما بطور عمده، توسعه مسئولیتهای سازمانها به گروههای دیگر است که سرشت اصلی مسئولیت اجتماعی شرکت را مشخص می کند.
اینگونه موازنه میان منافع گوناگون ذینفعان به چهارمین ویژگی محوری مسئولیت اجتماعی شرکت می انجامد. ممکن است مسئولیت اجتماعی شرکت با عبور از توجه محدود به سهامداران و سودآوری سر و کار داشته باشد، اما بسیاری نیز بر این باورند که به هر حال انجام آن، نباید به تعارض با سودآوری بیانجامد.
هرچند این نکته بحث و گفتگوهای بسیاری را در پی داشته است، تعری فهای بسیاری از کسب و کارها و دولت درباره مسئولیت اجتماعی شرکت، بر این نکته تاکید میورزد که این مفهوم با سودجویی روشنبینانه و منظور کردن مسئولیتهای اقتصادی و اجتماعی سر و کار دارد. این ویژگی توجه بسیاری را به “نمونه مسئولیت اجتماعی شرکت در قلمرو کسب و کار” جلب نمود که چگونه سازمانها میتوانند از احساس مسئولیت اجتماعی شرکت، سود اقتصادی ببرند.
این مقوله از مسئولیت اجتماعی شرکت به روشنی با مجموعه ای ویژه از روشها و راهبردهای کسب و کار سر و کار دارد که با مسائل اجتماعی مرتبط هستند؛ اما از نگاه بسیاری از صاحبنظران به چیزی فراتر از آن مربوط است که آن فلسفه یا مجموعه ارزشهایی است که شالوده این روشها را تشکیل میدهد. بعد ارزشهای محوری مسئولیت اجتماعی شرکت، سهمی از دلایل این نکته را در بر دارد که چرا این مفهوم تا این اندازه اختلاف برانگیز بوده است. اگر این مفهوم تنها به آنچه سازمانها در گستره اجتماعی انجام میدهند، محدود میبود، در بحثها و جدلهای مربوط به چرایی انجام آن، اینقدر اختلاف نظر پدید نمیآمد.
در برخی از مناطق جهان مسئولیت اجتماعی شرکت را بطور عمده مرتبط با انسان دوستی یعنی کمک و بخشش سازمانها به تهیدستان می انگارند؛ اما بحث و جدل کنونی درباره ممسئولیت اجتماعی شرکت بر این ادعا تاکید میورزد که مسئولیت اجتماعی شرکت واقعی، به چیزی فراتر از انسان دوستی و پروژه های اجتماعی مربوط است و چگونگی تاثیرگذاری همه عملیات شرکت بر جامعه را نیز در بر می گیرد. وظایف محوری کسب و کار شامل تولید، بازاریابی، تدارکات، مدیریت منابع انسانی، لجستیک، امور مالی و … می شود.
این بحثها و جدلها از این فرض ریشه می گیرد که جریان اصلی که مسئولیت اجتماعی شرکت، لازم است پیش از اینکه به فعالیتهای بینشورانه محدود شود به سوی روشهای عادی کسب و کار هدایت گردد. کوشش برای بررسی چگونگی نهادینه کردن که مسئولیت اجتماعی شرکتها در درون ساختار کسب و کار سازمانها، در مقابل الصاق و وصله کردن برونی آن بسان جزئی اضافی، به موضوع اصلی در دنیای کارورزی که مسئولیت اجتماعی شرکت تبدیل شده است.
مسئولیت اجتماعی شرکتی را به چهار دسته تقسیم کرده اند که به شرح زیر است:
۱) مسئولیت بشر دوستانه یا داوطلبانه: مزایا و امتیازاتی که جامعه امیدوار است به طور مستقیم از واحد تجاری کسب کند. همچون، حمایت از پروژههایی که هدف آنها بهبود زندگی جامعه محلی است.
۲) مسئولیتهای اخلاقی: مشارکتها و فعالیتهایی که انتظار میرود که توسط سازمان برای جامعه انجام گردد، بدون آنکه قید و شرط قانونی وجود داشته باشد.
۳) مسئولیتهای قانونی: قوانینی که برای محافظت از جامعه طراحی شدهاند و شرکتها باید از آن تبعیت کنند.
۴) مسئولیت اقتصادی: وظیفه تدارک محصولات و خدمات مورد نیاز جامعه و ارائه آنها با قیمتی که مورد پذیرش جامعه است و سود و منفعترسانی به سرمایهگذاران.
به طور خلاصه باید گفت که مسئولیت اجتماعی شرکتها برای حکومتها جذاب است، زیرا قادر است تلاشها، برنامهها و سیاستها را جایگزین، تکمیل و یا قانونی کند. حکومتها برای تشویق شرکتها در انجام مسئولیت اجتماعی باید متوسل سیاستگذاری عمومی بشوند. حکومتها در قالب سیاستگذاری های عمومی مصوب، آمال و آرزوهای آحاد مردم را تجلی میبخشند. امروزه انتظارات و توقعات اکثریت مردم از شرکتها، فراتر از چارچوبهای اقتصادی بوده و قدم به خواستهای اجتماعی گذارده است.
همین امر (طلب کردن انتظارات اجتماعی از سازمانها) نقش حکومتها را در سیاستگذاری بیش از پیش مهم ساخته است. حکومتها باید با سیاستگذاریهای مناسب و مقتضی، سازمانها را در راستای پاسخگویی به انتظارات اجتماعی حرکت دهند. حکومتها همیشه مسئولیت نخستین را در تدوین سیاستگذاریها دارند، اما کسب و کارها اغلب قادرند دیدگاههای جدیدی را برای حل مشکلات اجتماعی و متقابل به وجود بیاورند.