برنامه درسی محیط کار

برنامه درسی محیط کار

برنامه درسی محیط کار

برنامه درسی محیط کار را از طریق تعامل و پویایی­های موجود در بین کارمندان به­ طور فردی (بازیگران منفرد) و کل سازمان (جمع­ها) تعریف می­ کند. برنامه درسی محیط کار به­ موجب تغییرات بی ­سابقۀ برنامۀ درسی جهانی که ناشی از چالش­های هزارۀ جدید هستند، مطرح شد.یادگیری در محل کار می­تواند مهارت­های لازم برای کسب صلاحیت­های رسمی را از طریق تمرکز بر روی آموزش­های غیررسمی بهبود ببخشد. در همین راستا، مطالعات نیز نشان می­دهند که ۸۰ درصد از یادگیری­های مربوط به محیط کار از طریق آموزش­های غیررسمی کسب می­شوند. برنامه درسی در تحلیل های دانشگاهی با استفاده از روش کیفی سنتزپژوهشی، فراترکیب یا پدیدارشناسی انجام می شود.

یادگیری در محیط کار به دوشکل رسمی و غیررسمی صورت می­پذیرید؛ یادگیری رسمی در محیط کار از طریق برنامه ­های آموزشی منظم و برنامه­ریزی­شده که و در محیط­های مانند کلاس درس رخ می­دهد.

در مجموع می­ توان اینچنین استنباط نمود که نظریه ­پردازان و پژوهشگران حوزه­ ی برنامه درسی محیط کار بر آموزش­ های غیررسمی تأکید داشته و معتقدند که فراهم ساختن زمینه برای یادگیری­ کارکنان در محیط کار و سازمان به ­طور مؤثری می­تواند منجر به افزایش مهارت­ های حرفه ­ای در آنان گردد.

عناصر برنامه درسی محیط کار

عناصر الگوی برنامه‌درسی محیط کار بر اساس آنچه در کتاب فتحی واجارگاه و همکاران(۱۳۹۹) آمده است عبارتند از:

منطق یادگیری: شروع برنامه درسی محیط کار براساس منطق یادگیری است. پاسخ و واکنش به سوالاتی که درباره چرایی  آموزش در محیط کار مطرح می‌شود. اینکه چرا سازمان به صرف هزینه، انرژی، زمان و سرمایه فکری برای آموزش و یادگیری کارکنان می‌پردازد در منطقِ یادگیری ِ سازمان نهفته است. اولین گام در فرآیند برنامه‌ریزی درسی محیط کار روشن ساختنِ منطقِ یادگیری در سازمان است. منطقِ یادگیری می‌تواند شاملِ «آماده‌سازی» و یا «بهسازی» نیروی انسانی، «تغییر»، «توسعه فردی»و «هم‌زیستی میانِ دانش و کار» باشد. آماده‌سازی برای ورود به شغل یا برعهده گرفتن مسئولیت‌های تازه و بهسازی برای بهبود مداومِ توانمندی‌های کارکنان و پویایی سازمان.

تغییر مربوط به زمانی است که سازمان در پیِ تغییرِ روندها، محصولات یا وارد کردن تکنولوژی جدید از برنامه‌ریز درسی در محیط کار بخواهد کارکنان را برای تغییر آماده کند. وقتی سازمان پویایی ِ خود را نتیجه پویایی تک‌تک افراد بداند و به کارکنان اجازه دهد با پیگیری اهداف یادگیری شخصی خود اهدافِ سازمان را هم دنبال کنند منطق یادگیری توسعه فردی است. وقتی تمام فعالیت‌های سازمان با یادگیری آمیخته باشد  و نتوان فرصت کار و یادگیری را جدا از هم در نظر گرفت منطق یادگیری هم‌زیستی میانِ دانش و کار است.

شناسایی نیاز: اهدافِ یادگیری برخواسته از مسائلی است که در حینِ انجام پروژه به وجود می‌آید. در برنامه درسی محیط کار شناسایی نیاز اهمیت زیادی دارد. اگر بپذیریم اهداف یادگیری در سازمان برگرفته از آرمان و رسالت‌های سازمانی است گام‌های این عنصر شاملِ «تعریفِ مساله»، «شناساییِ عواملِ مختلفِ موثر در مساله» و «شناساییِ روابطِ آشکار و پنهان عوامل موثر در مساله» می‌شود. برای شناسایی ِ نقش آموزش و یادگیری  در حل مساله نیاز است که عواملِ مختلفِ موثر در مساله و همچنین روابطِ میانِ این عوامل موثر در مساله شناسایی شود و مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد.

شناسایی حوزه‌های قابل بهبود:  برای بهینه سازی برنامه درسی محیط کار، شناسایی حوزه های قابل بهبود حائز اهمیت است. بعد از شناسایی مساله و عوامل موثر در آن باید به حوزه‌های قابلِ بهبود پرداخت. حوزه‌های قابل بهبود می‌توانند مرتبط با سه حوزه دانش، مهارت و نگرش باشند. این عنصر نشان‌دهنده‌ی این است که راه‌حل قطعی و همه‌جانبه برای مسائل محیط کار وجود ندارد و تنها با توجه به شرایط موجود می‌توان بهترین گزینه را برای رفعِ مسائل مختلف به کار گرفت.

فرصت‌های یاددهی-یادگیری: رسالت برنامه درسی محیط کار، ایجاد فرصت های یاددهی-یادگیری است. این مورد شامل فعالیت‌ها، تجربه‌ها، درس‌ها و تعامل فراگیران  و شرایطی است که یاددهنده ترتیب می‌دهد و یادگیرنده تصمیم می‌گیرد در آنها درگیر شود.  جاکوبز و بارک (۲۰۰۹) فرصت یادگیری را چزی بیشتر از پیش‌بینیِ محتوای خاص برای دستیابی به اهداف خاص می‌دانند. از نظر آنها فرصت‌های یادگیری به هر نوع سازو کاری برای توسعه تجربه یادگیری کارکنان اطلاق می‌شود. فرصت‌های یادگیری در سه دسته‌ی «فرصت‌های یادگیریِ رسمی»، «فرصت‌های یادگیریِ غیررسمی» و «فرصت‌های یادگیری ضمنی» قرار دارند. لی و همکاران معتقدند در فرصت‌های یادگیری رسمی ذهن افراد خالی است و با ایده‌ها پر می‌شود و فرآِند یادگیری محتویاتِ ذهنی افراد را تغییر می‌دهد. دانش در این گونه فرصت‌ها وجودی مستقل از فرد است که شخص یادگیرنده می‌تواند آن را به‌دست بیاورد، درونی کند و به نمایش بگذارد. فرصت‌های یادگیری غیررسمی فرصت‌هایی هستند که برای آنها برنامه‌ریزی نمی‌‌شود و در حین کار اتفاق می‌افتند.

یادگیرنده: عنصر یادگیرنده در برنامه درسی محیط کار نقشی تعیین‌کننده دارد.

یاددهنده: با وجود اهمیت نقش یاددهنده مطالعاتِ زیادی در این زمینه وجود ندارد. میلر(۱۹۹۶) نقش معلم در بین عناصر برنامه درسی محیط کار را مورد تاکید قرار داد. همچنین اکر(۲۰۰۳) نقش معلم را به‌صورت مستقل در میانِ عناصرِ برنامه‌درسی مطرح کرد. او معلم را از این نظر که چگونه فرآیند تدریس و یادگیری را تسهیل می‌کند مورد توجه قرار داد.

مواد و تکنولوژی: در میانِ نظریه‌پردازان برنامه‌درسی گولد(۱۹۷۹)، کلاین(۱۹۸۵) و اکر(۲۰۰۳) عنصر مواد و ابزارِ برنامه‌درسی را به عنوان عنصری مستقل مورد بررسی قرار دادند. مواد و منابع در برنامه درسی محیط کار یعنی مجموعه‌ای مواد یا موقعیت‌ها که به‌طور عمده به‌منظور قادر ساختنِ یادگیرنده به یادگیری تولید می‌شود یا به‌وجود می‌آید.

راهنمایی و هدایت: بیلت(۲۰۰۱) برنامه‌ درسی محیط کار را یادگیری هدایت‌شده در محیط کار دانست و سطوح راهنمایی و هدایت را شامل «هدایت مستقیم» و «هدایتِ غیرمستقیم» را معرفی کرد. اگر سطح هدایت و راهنمایی را به‌صورتِ یک طیف در نظر بگیریم در یک سوی آن هدایت و راهنمایی مستقیم، در سوی دیگر هدایت و راهنمایی غیرمستقیم و در میانه‌ی طیف نوع دیگری از هدایت که از طریق مشارکت در یک فعالیت برای فرد فراهم می‌شود قرار خواهد داشت.

ارزیابی:  ارزیابی در برنامه درسی محیط کار عنصری است که از شکل‌گیری برنامه‌درسی به عنوان یکی از عناصر برنامه‌درسی شناخته شده است.

پیگیری و پشتیبانی: در نظریاتِ برخاسته از خواستگاه اولیه برنامه‌درسی در نظام‌های آموزشی آکادمیک این عنصر مطرح نشده است. پیچیدگی‌های محیط کار، پیش‌بینی‌ناپذیری تمام اطلاعات و ابزارهای مورد نیازِ فرآیند برنامه‌درسی را موجب می‌شود از همین‌رو وجود عنصری به عنوانِ پیگیری و پشتیبانی اطلاعاتی و ابزاری در اختیارِ برنامه‌ریز و ذی‌نفعان برنامه ضروری است.

بازنگری و اصلاح: از میانِ الگوهای برنامه‌درسی خطی یا فنی الگویی به این عنصر توجه نداشته است. چرا که پیش‌فرض این الگوها ثابت دانستنِ عواملِ موثر بر برنامه درسی محیط کار است. اما در الگوهای فرآیندی، برنامه‌درسی به عنوان فرآیندی مدام در حال شدن در نظر گرفته می‌شود که هربار جلوه‌های تازه‌ای به خود می‌گیرد. در نتیجه گرفتن ِ بازخورد و اصلاحِ مداوم آن عنصری جدایی‌ناپذیر از برنامه‌درسی است.

اگرچه نقش محیط کار به عنوان موثرترین عامل در یادگیری در برنامه درسی محیط کار چندین دهه است که مورد تایید و بررسی قرار گرفته است اما اندیشمندان و کنش‌گرانِ برنامه‌درسی تلاش شایسته‌ای در جهتِ پژوهش و نظریه‌پردازی در این حوزه انجام نداده‌اند. فهم برنامه‌ درسی محیط کار در یک بستر، عرصه و گفتمان معین، هویت متفاوتی به آن می‌بخشد. به عبارت روشن‌تر، برنامه‌درسی محیط کار، پدیده‌ای وابسته به زمینه و متن بوده و شامل مجموعه‌ای از مباحث است که در بسترهای مختلفی باید مورد تفسیر و تعبیر قرار بگیرد.

منبع

فتحی واجارگاه، کوروش. (۱۳۹۴). گفتمان­های حاکم بر برنامۀ درسی محیط کار در آموزش و بهسازی منابع انسانی. سومین کنفرانس ملی آموزش و توسعۀ منابع انسانی. برج میلاد، تهران.

eric.ed.gov

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مدیر آماری