مهارت سیاسی (رفتار سیاسی)

مهارت سیاسی (رفتار سیاسی)

رفتار سیاسی نفوذ در دیگران از طریق راه های غیر قانونی جهت حصول به نتایج غیرمجاز و غیر قانونی. رفتار سیاسی شامل فعالیتهایی می داند که عمدتاً برای افزایش قدرت قانوئنی یا قدرت مرجعبت افراد و گروهها بکار گرفته می شود.

اغلب فعالیت های سازمانی سیاسی اند، زیرا در آنها منافع، قدرت و تعارض منافع وجود دارد، بنابر این یکی از رفتار های آشکار افراد مهارت سیاسی آنان است، رابینز (۱۹۸۳) معتقد است همه رفتار ها در سازمان سیاسی است، تقریبا هر کسی که در سازمان کار می کند ، با فعالیت های سیاسی کارکنان آشناست. هرچند رفتار سیاسی ممکن است پیامد های مثبت و منفی داشته باشد، بخش اعظم پژوهش های گذشته به جنبه تاریک آن توجه داشته اند. افراد به منظور برآورده کردن نیاز های شخصی خود عضویت سازمانی را می پذیرند. بدین منظور ناگزیر از برقراری ارتباط با یکدیگر اند. در واقع ، تعاملات اجتماعی میان افراد، شرایط مساعدی برای ظهور رفتار و مهارت سیاسی فراهم می کند، مهارت سیاسی پدیده ای متعارف در هر سازمانی است.

مفهوم رفتار سیاسی

سیاست های سازمانی ثابت نموده است که بخش مهمی از هر دو بخش سازمان های دولتی وخصوصی است،بنابراین محققان استدلال میکنند نیاز بیشتری به بررسی این موضوع است. مخالفت محققان درتعریف “سیاست درسازمان” بعنوان یک موضوع درزمینه مدیریت باقیمانده است. این عدم اجماع،همچنین نشانه ای از مباحثات جاری درارتباط موضوع سیاست سازمانی است. سیاست سازمانی را به عنوان “اعمال قدرت در نظرگرفته و تاثیری که عمدتا درخارج از فرایندهای سازمانی وروشهای رسمی رخ میدهد. فراستوهیز (۱۹۷۷)، در یکی ازمقالات پیشگام درزمینه سیاست سازمانی ذکر نموده اند که رفتار سیاسی توسط کارمندان برای دست یافتن به منافع شخصی خود در فرآیندهای سازمانی مورداستفاده قرار میگیرد. رفتار سیاسی کارکنان در یک سازمان مربوط به مبارزه برای کسب قدرت ومنافع فردی فراتر از دستور کار سازمانی تعریف  میگردد. این رفتارهای سیاسی درحوزه مدیریت رابه عنوان استراتژیهای سیاسی،تاکتیک های نفوذ ، تاکتیکهای سیاسی و مانور سیاسی نیز تعریف می کنند. به برخی از رفتارهای سیاسی نام خاص داده میشود: مدیریت احساس،نوازش،ارجاع وغیره، که باتوجه به اصطلاح “سیاست” درمورد مدیریت وفرایند تصمیم گیری گروههایاجتماعی می باشد.

رفتار های سیاسی شامل” تاکتیک های نفوذ”می باشد که بمنظور کسب منافع بیشتر  برای خود و یا سازمان طراحی شده است و هدف اصلی آن آشتی دادن و به طورموثر مدیریت کردن منافع رقابت کننده بالقوه است، مهارت سیاسی به معنی رفتار قابل مشاهده فرد هنگامی که به دنبال اهداف خود است، می باشد.

عوامل تاثیرگذار بر رفتار سیاسی

عواملی که باعث می شود کارکنان به رفتار سیاسی درسازمان مبادرت ورزند را میتوان به عوامل فردی وساختاری و شغلی دسته بندی کرد. عوامل ساختاری که کارکنان را برای رفتار سیاسی تحریک می کند اشاره به فضای سازمان دارد. عوامل فردی تعیین کننده ویژگیهای شخصیتی است که نشان دهنده کارمندان برای ارتکاب فعالیتهای سیاسی است.

۱-عوامل ساختاری

وجود درگیریهای بازی نرم در محیط کار به عنوان شایعترین عامل منجر به وقوع رفتار سیاسی کارکنان در نظرگرفته می شود. دلیل آشکار و یا پنهان تعارض میتواند اختلاف در دستیابی به اهداف سازمانی و یا استراتژی برای رسیدن به آنها باشد. احتمال بروز رفتار سیاسی با افزایش ابهام درنقش و ابهام در هدف افزایش می یابد.

۲-عوامل فردی

ویژگی های شخصیتی در مشارکت سیاسی کارکنان ازاهمیت زیادی برخوردار می باشند. ویژگی های شخصیتی ذکرشده در ادبیات سیاست‌های سازمانی در زیر مورد بحث قرارمی‌گیرد. اعتقاد کارکنان در مورد توانایی خودبرای کنترل وقایعی که درسازمان اتفاق میافتد با میزان مداخله سیاسی آنها در سازمان مرتبط می باشد.

۳-عوامل شغلی

عوامل شغلی در مورد بررسی شامل استقلال، بازخورد ، تنوع و مهارت و تعامل با مدیریت اند.استقلال شغلی بهطور منفی با درک فعالیت های سیاسی مرتبط است.فقدان استقلال یا تنوع مهارت حاکی از آن است که دیگران کارمند را کنترل می کنند و به احساس بی قدرتی و افزایش برداشت از سیاست سازمانی می انجامد.

محیط بازخورد اشاره به میزانی دارد که محیط کار استفاده از بازخورد با هدف بهبود عملکرد را تشویق و حمایت می کند. کارکنانی که بازخورد سازنده دریافت می کنند، شفافیت نقش بیشتر و کنترل بیشتری بر محیط کار خود دارندو نهایتا به برداشت کمتر از سیاست می انجامد.

انواع رفتارهای سیاسی

به طورکلی رفتارهای سیاسی به دو دسته تقسیم می شوند که عبارتند از:

الف. رفتارهای سیاسی مشروع یا قانونی: رفتارهای سیاسی مشروع وقانونی، یعنی سیاست های عادی روزانه، که از دو جنبه داخلی وخارجی وعمودی وافقی به دسته های زیر تقسیم بندی می شوند:

۱-رفتارهای سیاسی مشروع عمودی وداخلی: این رفتارها بیشتر در سازمان های رخ می دهند که در آنها افراد از نظر پرداخت پاداش و سیستم های تشویقی نوعی تبعیض را احساس می کنند.

۲-رفتارهای سیاسی مشروع افقی و داخلی: در سازمان هایی رخ می دهد که سرپرستان در این سیستم حالت بی بند وباری دارند،یعنی هیچ دقت وتعهدی نسبت به کارها ازخود نمی دهند. واحدهای صف و ستاد کاملا با یکدیگر تداخل پیدا کرده وهر حوزه سعی می کند در حوزه دیگری دخالت نماید.ایجاد همبستگی های درون گروهی و بین گروهی، ائتلاف، از طریق تاکتیک مبادله با یکدیگر کنارآمدن و اقدام تلافی جویانه از جمله رفتارهای می باشد که قابل مشاهده است.

۳-رفتارهای سیاسی عمومی و خارجی : در سازمان هایی به وجود می آیند که تضاد به طور قانونی پذیرفته شده است. شکایت به دادگاه از این قبیل رفتارها می باشد.

۴-رفتارهای سیاسی افقی وخارجی: این رفتارها عمدتا از طریق ارتباطات غیر رسمی با محیط های خارجی صورت می گیرد مانند ارتباط با اتحادیه های کارگردی و صنفی مواردی از این قبیل. خلاصه موارد فوق در نمودار زیر آوره شده است.

ب: رفتارهای سیاسی نامشروع یا غیر قانونی: رفتارهای سیاسی افراطی یا نامشروع آنهایی هستند که توسط آنها قوانین یا مقررات مربوط نقص       می شوند. این کارها را “اخلالگری” می نامند. این نوع رفتارهای سیاسی از دو جنبه داخلی وخارجی ، عمودی و افقی، به شرح زیر مورد بررسی قرار می گیرند:

۱-رفتارهای سیاسی نامشروع عمودی و داخلی: عمدتا این رفتارها در شرایطی که عدم اطمینان در سازمان ها افزایش می یابد رخ می دهد. رفتارهای قابل مشاهده در این مواقع عبارتند از: خراب کاری،حرکت های سمبلیک مثل اعتراض،شورش، درگیری و مواردی از این نوع که در چنین حالتی عمدتا رفتارها می توانند هم جنبه فردی و هم جنبه جمعی داشته باشند.

۲-رفتارهای سیاسی نامشروع افقی و داخلی: این نوع رفتارها اکثرا جنبه تهدیدآمیزدارند. ایجاد رعب و وحشت در دیگران یکی از این گونه رفتارهای سیاسی نامشروع در سازمان ها است.

۳-رفتارهای سیاسی نامشروزع عمودی و خارجی: این نوع رفتارها زمانی رخ می دهد که سازمان آمادگی شایعه پراکنی و شایعه پردازی را داشته باشد. اعضای سازمان یکدیگر را متهم به رشوه، خلاف، سهل انگاری، عدم وظیفه شناسی و از این قبیل می کنند وسعی می کنند با این اقدامات افکار و ذهنیتهای دیگران را به این سو سوق دهند.

۴-رفتارهای سیاسی ناشمروع افقی و خارجی: این نوع رفتارها اغلب در سازمان هایی رخ می دهد که برای مثال مدیر اجرایی سازمان به  یک سازمان دیگر منتقل شود و تعهداتش نسبت به سازمان کاهش یافته باشد. دراین هنگام است که او اقدام به عیب جویی از سازمان قبلی وافزایش حس تعهد نسبت به سازمان جدید می نماید و عیب جویی را به عنوان یک استراتژی رفتاری به کار می گیرد.

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مدیر آماری