در عصر اطلاعات، به موازات حرکت به سمت پیچیدگی، سازمان ها برای حفظ انعطاف و پاسخ به موقع به الزامهای محیطی ناچارند در مقایسه با محیطهای پایدار و باثبات، به واحدها و اجزای فرعی خود، آزادی عمل بیشتری دهند و از آنجاکه مستقل شدن و خودگردانشدن واحد ها موجباز میان رفتن تمرکز در سازمان می شود، پیامدهای سوئی را برای سازمان به دنبال دارد. از اینرو، سازمان ها مجبورند به دنبال روشهایی باشند که از طریق آنها ویژگیهای کل را در یکایک اجزا متبلور کنند تا هر جزء، آینه تمامنمای کل سازمان باشد. الگوی ارائهشده برای چنین سازمانی را میتوان در اصل هولوگرافیکی سازمانها یافت.
واژه هولیسم از واژه یونانی هولون گرفته شده که به معنای همه است و وحدت، کلیت و کمال در همه اجزای آن وجود دارد و بنا به تعریف عبارت است از ” گرایشی در طبیعت برای شکل دادن کل ها بیشتر از مجموع اجزای آن از طریق تکامل خلاق”. اولین بار مورگان (۱۹۸۶) در زیر استعاره سازمان به مثابه مغز، هولوگرافی را مورد بررسی قرار داده و پنج عامل را به عنووان اصول طراحی سازمان هولوگرافیک بیان کرده است.
ایده کلیدی مورگان در طراحی سازمان هولوگرافیک، جاری ساختن خصوصیات کلی سازمان در تمام اجزاء آن است که این انعکاس کل در تمام اجزاء از طریق چهار عامل فرهنگ، شبکه های هوشمند در سیستم های اطلاعاتی سازمان، ساختار سازمانی ارگانیک و تیم های واحد و نقشهای متنوع صورت میگیرد. وی در ادامه به اصول چندگانگی کارکرد، اصل ضرورت تنوع لازم، اصول حوداقل ضوابط و مقررات حیاتی و اصول آموختن نحوه یادگیری به عنوان لوازم شکل گیری یک سازمان هولوگرافیوک می پردازد.
خلاصه نظرات مورگان در خصوص طراحی سازمان هولوگرافیک
آمایا را(۲۰۰۸)، بر این باور است که سازمان های هولووگراف، سازمان هایی با حافظه شگفت انگیزند که به شیوه ای نامتمرکز سازماندهی میشوند؛ ظرفیت ها، اطلاعات ویژه و کنترل به گونهای توزیع شده است که به هر عنصر اجازه می دهد تا به جزئی حیاتی از کل تبدیل شود. به بیان واضح، استعارۀ سازمان هولوگرافیک، بیانگر سیستمهایی است که کیفیت کل به گونهای در تمامی اجزا متبلور است که هر جزء و واحد، توانایی خودسازماندهی و بازآفرینی را به طور پیوسته داشته باشد و در آن، اجزا توانایی پاسخ به نیازهای محیطی را داشته باشند و سازمان با وجود چالش در هر واحد یا جزء، بدون مشکل به مسیر خود ادامه دهد. از اینرو، مدیران این سازمان ها باید چگونه آموختن را به اعضای خود یاد دهند تا اعضای واحدها چگونگی برخورد با مسائل پویا را فراگیرند و بتوانند به گونه ای مستقل به مسائل و چالشهای فرارو غلبه کنند.
استعاره سازمان هولوگراف، بیانگر سیستمی است که کل را در همه اجزاء متبلور میداند، به گونه ای که هر جزء از سیستم توانایی خودسازماندهی، بازسازی و بازآفرینی را بطور مستمر دارا است. علت این ویژگی آن است که همه اجزاء حاوی کل اطلاعات مورد نیاز در ساختار سازمان میباشد.
در عصر جدید سازمان ها مایلند تا ویژگی ها و اهداف حاکم بر کل سازمان در یکایک اجزاء آن ها نیز نمایان شود، به طوریکه هر جزء آینه تمام نمای کل باشد این امر باعث تبلور ویژگی کل گرائی در یکایک اجزاء و پیدایش سازمان های کل گرا یا هولوگرافیک شده است. در یک دیدگاه برای ساختار هولوگرافیک وظایف ۸ گانه ای درنظر گرفته شده است که به دلیل ویژگی هولوگرام هر وظیفه متشکل از سایر وظایف نیز می شود. این وظایف عبارتند از:
۱- خلق و نوآوری که ابداع کننده در این میان نقش رهبری در توسعه و ایجاد یک سری اصول راهنما براساس ارزشهای بنیادین سازمان رادارد و عملکرد سازمان را در آینده مشخص می سازد.
۲- پروژه سازی و طراحی سازمان ایده آل، که طراح، توانایی های بالقوه اشخاص و سازمان را به فعل تبدیل می سازد.
۳- تعیین مسیر وجهت توسعه استراتژی که معمولأ توسط بالاترین رده مدیریت در سازمان مشخص شده ودرحقیقت قصد و نیت سازمان و چگونگی انجام کار را تعیین می کند.
۴- هدایت و رهبری که هماهنگ کننده جریان منابع در دسترس، برای توسعه سازمان است. در یک سازمان هولوگرافیک منابع به معنی همه نوع منبع، شامل مردم، اطلاعات و کالاهای حقیقی(قابل لمس) می باشد.
۵- ارتباط سازمان به عنوان بخشی از خانواده جهانی مطرح می باشد و امکان برقراری ارتباطات تقویت شده و فرآیندهای همکاری مشترک براساس دوستی ایجاد می گردد.
۶- ترفیع و ارتقاء در توسعه بازار با آگاهی و شناخت کامل از زمان، مکان و روش صحیح ارائه کالا، خدمات و نیز حفظ هویت سازمان.
۷- تولیدوبکارگیری امکانات و تجهیزات ایده آل برای ساخت، تولید و ارائه خدمات، تا سازمان بتواند به تولید انبوه ویا ارائه خدمت ایده آل دست یابد.
۸- تکمیل و متعاقب آن احساس رضایت درکارفرما و مشتری تا از انجام فعالیت به بهترین شکل اطمینان حاصل گرد.
برای آنکه سازمانی با این خاصیت داشته باشیم باید :
۱- از تخصصی کردن بیش از حد آن ها جلوگیری کنیم.
۲- تنوع وپیچیدگی وظائف مورد نیازرا درنظربگیریم (یعنی واحدها بتوانند مستقلاً به نیارهای محیط خود پاسخ گویند).
۳- حداقل برای سازمان ضوابطی را وضع کنیم که سازمان انعطاف داشته باشد و برای آنکه به بی نظمی نگراید در سازمان توانایی برخورد پویا با مسائل را به وجود آوریم و اجزای آن را برای عملکردی هماهنگ، منظم سازیم و کارآفرینان بتوانند ازاین خاصیتها بهره جویند. اصل هولوگرافیک در کارکرد سازمان دارای اثر مثبت زیادی است.
در سازمان هولوگرافیک همه کارکنان درک روشنی نسبت به سازمان، فلسفه وجودی آن، اهداف، فرهنگ و ساختار آن دارند و با وجود تصویر ذهنی متفاوت هر کارمند از سازمان به دلیل ویژگی خاص این نوع ساختار هولوگرام آنچه مهم است طرح کلی و به گونه ای در اجزاء منعکس می گردد که هر جزء همچون کل عمل کند.
نقاط قوت:
۱ ـ درک بهتر یادگیری سازمانی و ظرفیت خود سازماندهی.
۲ ـ تاکید بر نحوه طراحی مدیریت استراتژیک جهت تسهیل آموزش یادگیری.
۳ ـ فراهم شدن وسیلهای که با آن به آن سوی عقلانیت محدود (که مشخصه بسیاری از سازمانهای امروزی است) دست یافت.
۴ ـ ارائه اصول و تئوریهای مدیریت متناسب با عصر اطلاعات.
ضعفها نیز عبارتند از:
۱ ـ خطر نادیده انگاشتن تعارض شدید بین «الزامات یادگیری و خود سازماندهی» و «واقعیت قدرت و کنترل» در سازمان وجود دارد.
۲ ـ چون هر حرکت به سوی خود سازماندهی «باید با تغییر عمده در گرایشها و ارزشها همراه باشد، تحقق این امر مستلزم تغییر شخصیت در طول زمانی قابل ملاحظه است و میدانیم این تغییر شخصیت از تغییر فرهنگ ناشی میشود
در حقیقت روش طراحی سازمان های کل گرا یا هولوگرافیک روشی است که برای سازمان ها امکان رسیدن به هدف مشخصی را فراهم می آورد.