علم سنجی (Scientometrics)، تجزیه و تحلیل کمی و تا حد امکان کیفی فرایند تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات علمی و عوامل مؤثر بر آن به منظور آینده نگری علمی و پژوهشی در ابعاد فردی، گروهی، سازمانی و بین المللی است. علم سنجی نوعی بیبلیومتریک است که می تواند با نرم افزارهایی مانند VOSviewer انجام شود. برای علمسنجی، تعریفهای متعددی ارائه شده است که مهمترین آنها عبارتند از: دایرهالمعارف بینالمللی علوم اطلاعرسانی و کتابداری (۲۰۰۳)، «علـمسـنجی» را چنین تعریف میکند: «علمسنجی بخشی از جامعهشناسی علوم را شکل میدهد که اغلـب مـرتبط بـا سیاستگذاریهای علمی است. علمسنجی درگیر بـا مطالعـات کمی فعالیتهـای علمی و خصوصاً مطالعه انتشارات میباشد. به همین دلیل بـا کتـابسـنجی هـمپوشـانی دارد».
ارزیابی محصولات علمی دانشگاهها، گروهها و سازمانهای پژوهشی، موضوع جدیدی نیست و با پیشرفت دانش و تولید روز افزون علم و افزایش رقابت در این زمینه، تبدیل به یکی از موضوعهای چالش برانگیز و ضرورتی انکارناپذیر شده است. یکی از رایجترین راهها برای ارزیابی محصولات علمی، استفاده از روشهای علمسنجی است. علمسنجی به تعبیری ساده، عبارت است از دانش اندازهگیری علم که همه روشها و مدلهای کمّی مرتبط با تولید و انتشار دانش و فنآوری را شامل میشود.
علمسنجی ارزیابی کمی و مقایسهای در رابطه با پیشرفت دانش بر روی پژوهشگران، گروهها، مؤسسات و کشورها انجام میدهد و با آنالیز جنبههای کمی تولیدات علمی و کاربرد این اطلاعات، کمک به درک درستی از ساخت کارهای پژوهشهای علمی میکند.
تاگوئه سوتلیف (۱۹۹۲)، علمسنجی را مطالعه جنبههای کمی علم، به عنوان رشتههای علمی یا فعالیتهای اقتصادی، تعریف کرده است. وی اعتقاد دارد علمسنجی، بخشی از جامعهشناسی علم است و در سیاستگذاری کاربرد دارد. ضمن اینکه با کتابسنجی تا حدی همپوشانی دارد. ون ران در سال ۱۹۹۷ میلادی، پژوهشهای علمسنجی را مطالعات کمی در علم و تکنولوژی عنوان نمود.
در سال ۲۰۰۱ میلادی، ویلسون عنوان کرد که علمسنجی، همه جنبههای کمی علم و ارتباطات در علم را در بر میگیرد. استفاده از شاخصهای علمسنجی برای ارزیابی پژوهش، در دههی ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم، ابتدا در آمریکا و سپس در کشورهای مختلف اروپایی شروع به پیدایش کرد. در سال ۱۹۶۱ میلادی، یوجین گارفیلد شاخص استناد علمی (SCI) را بنا نهاد. این شاخص، نقطه عطفی برای پژوهشگران و مدیران در سراسر جهان بود، چون این شاخص در مطالعههایی که در حیطهی توسعه علم صورت میگیرد،
علمسنجی ارزیابی کمی و مقایسهای در رابطه با پیشرفت دانش بر روی پژوهشگران، گروهها، مؤسسات و کشورها انجام میدهد و با آنالیز جنبههای کمی تولیدات علمی و کاربرد این اطلاعات، کمک به درک درستی از ساخت کارهای پژوهشهای علمی میکند.
تحلیل استنادی، ضریب تأثیر مجلات و رشـته، شـاخص فوریت، شـاخص کهنگی و نیمعمر متون از مهمترین شاخصهای سنتی علمسنجی و کتابسنجی محسوب میشوند کـه در گذشته بسیار مورد استفاده قرار گرفتهاند.
این معیارهـا کیفیـت (عملکـرد) مجـلات، پژوهشگران یا گروه پژوهشی را میسنجد. شامل تعداد اسـتنادات، نسبت تعداد استنادات بـه تعـداد سـالهـایی کـه از انتشـار مقالـه میگذرد. نسبت تعداد استنادات به تعداد مقالات میباشد.این شاخص نخستین بار به وسیله دکتر یوجین گارفیلد (۱۹۶۰)، به مؤسسه اطلاعات علمی (ISI) آمریکا ارائه شد. شاخصی کمی است که برای ارزیابی، مقایسه و رتبهبندی نشریات علمی در رشتههای مختلف در سطح ملی یا بینالمللی، به کار گرفته میشود.
این شاخص نشاندهنده فراوانی استنادهایی است که در طول یک دوره زمانی مشخص به مقالات چاپ شده در یک نشریه داده میشود. از تقسیم تعداد استنادات در سال جاری بر مقالات مننتشر شده در همان مجله در طی ۲ سال اخیر، حاسبه میشود. ضریب تأثیر، منعکس کننده وضعیت مجلات است، فرض این نکته که تمامی مقالات موجود در یک مجله از کیفیت مشابهی برخوردار هستند؛ بسیار اشتباه است. ض
کهنگی و تازگی اطلاعات در بهرهگیری از آن تأثیر زیادی دارد و احتمال استفاده از منابع اطلاعاتی با گذشت زمان کاهش مییابد. بیشترین میزان استنادها به مقالات تازه چاپ شده است. این شاخص نقش زمان را در بهره وری از اطلاعات روشن میکند و نشان میدهد که با گذشت زمان، از میزان سودمندی مقالات و کتابها کم میشود. نیمعمر عبارت است از مدت زمانی که در طول آن، نصف ارجاعات یک مجله منتشر شدهاند.
با کمک مطالعات کهنگی نیم عمر یا میان عمر، استنادها محاسبه میشوند. علومی که بیشتر جنبه نظری دارند (مانند ریاضیات)، دارای نیمعمر طولانیتریاند و در مقابل علومی که به اطلاعات تازه و روزآمد و مباحث نوین و تکنولوژی وابستگی بیشتری دارند، دارای نیم عمر تقریباً کوتاهی هستند. از نیم عمر مجلات یا شاخص کهنگی، به منظور اندازهگیری میزان استفاده از مدرک در طول زمان استفاده میشود این مطالعات در مدیریت مجموعه و توسعه خدمات اطلاعاتی مناسب به کاربران کاربرد دارد.
شاخص فوریت، با روشی شبیه ضریب تأثیر مجلات، محاسبه میشود. شاخص فوریت از شاخصهای ویژه ارجاع یا استناد است که آن را نشریه گزارشهای استنادی به طور منظم منتشر میکند و به منظور تعیین سرعت استناد مقالات یک مجله، استفاده میشود. به عبارتی شاخص فوریت یک نشریه، ارجاعات دریافت شده طی سالی را که موضوعات و مقالات مورد ارجاع قرار گرفته منتشر شدهاند، بررسی و ارزیابی میکند. از این رو، اهمیت این شاخص، به طور معنادار، از شاخص ضریب تأثیر مجلات کمتر است. شاخص فوریت در نشریه استنادی به این صورت محاسبه میشود:
این شاخص، برای ارزیابی کیفیت و نفوذ تولیدهای علمی یک محقق ایجاد شده است. از زمانی که این شاخص معرفی شد، مورد توجه ویژهای قرار گرفته است. عدد h از ترکیب دادههای انتشارات و استنادات ایجاد شد و اینگونه تعریف میشود: «در صورتی شاخص دانشمندی h است که h تا از Np مقالهاش حداقل h استناد داشته باشد و بقیه مقالات ((Np- h، هر یک h ≤ استناد داشته باشند».. این شاخص، مزیتهای فراوانی از جمله ترکیبی بودن، سادگی محاسبه، دریافت سریع معنی آن را دارد.
هیرش میگوید که دو فردی که h index مشابه دارند، حتی اگر کل تعداد استنادات و کل تعداد مقالات آنها متفاوت باشد، تأثیر علمی کلی آنها مشابه است. برای هر فرد، انتظار میرود که عدد h، به طور خطی افزایش یابد. محاسبه این شاخص برای سازمانهای پژوهشی نیز پیشنهاد شده است. . از معایب h index میتوان به حساس نبودن آن، نسبت به مقالاتی که مورد استناد قرار نگرفتهاند، یا تعداد استنادات آنها کم است، همچنین زمانی که یک یا چندین مقاله پر استناد میباشد، اشاره نمود. حتی اگر تعداد استنادهای مقالهای ۳-۲ برابر، یا حتی بیشتر شود، متعاقب آن h index تحت تأثیر قرار نمیگیرد. در واقع شاخص اچ، از استنادهای بیشتر از h چشمپوشی میکند.
از دیگر ضعفهای آن، میتوان به از دست دادن اطلاعات و دقت پایین آن اشاره نمود که اولی مربوط به این است که علاوه بر h۲ استناد برای مقالات در هسته h۲ استنادهای اضافی در نظر گرفته نمیشوند. از این رو معمول است که گروهی از پژوهشگران امتیاز h، مشابه داشته باشند، ضمن اینکه این شاخص به طور کامل وابسته به کل تعداد مقالات (Np) نیست، چون میتواند به وسیله کل تعداد استنادات و مقالات پراستناد، تقویت شود. ضمن اینکه مقادیر h index نسبت به حیطهی پژوهشی بسیار حساس است.
در سال ۲۰۰۶ میلادی، آگه g index را برای بهبود شاخص h هیرش، برای سنجش استنادهای مجموعهای از مقالات معرفی کرد و اینگونه تعریف نمود: «شاخص g یک محقق عبارت است از g تعداد از مقالات وی که مجموع استنادات به مقالات کوچکتر مساوی g، تقریباً مساوی g۲ باشد». Index g مانند h index، تنها مقالات با حداقل کیفیت را میشمرد. G index بالاتر، به معنای مقالات بهتر است. برخلاف h index، g index با افزایش تعداد استنادات بیش از حد آستانه، افزایش مییابد.
چگونگی محاسبه شاخص g بدین صورت است که ابتدا تمام مقالات را با توجه به تعداد استنادات نزولی مرتب کرده و سپس استنادات را با هم جمع کرده تا جایی که مقاله g ام، g۲ استناد داشته باشد. در این شاخص بر خلاف شاخص h، به مقالاتی که بیشتر مورد استناد قرار میگیرند، وزن بیشتری داده میشود. شاخص g، مانند شاخص h، شاخص سادهای است، که از دو جزء مقالات و استنادات تشکیل شده است. index-g نه تنها مقالات بالاتر از آستانه کیفیت را مورد شمارش قرار میدهد، بلکه به مقالات با کیفیتتر، وزن بیشتری میدهد. ضعف اصلی این شاخص این است که میتواند تحت تأثیر مقالات بسیار موفق و پراستناد قرار گیرد.
برای آموزش روش علم سنجی بر روی لینک زیر کلیک نمایید.
خیر. خروجی BIB نداره ولی خروجی XLS-CSV و موارد دیگه داره
biblioshiny رو باید فراخوانی کرد در R STUDIO باید اول کتابخانه BIBLIOMETRIX رو نصب کرد بعد این کد را فراخوانی کرد
خیر. تحلیل هم واژگانی بدون نرم افزار، فرمول به صورت فایل دست نوشته ندارد.
بله طیف سنجی سال تحلیل براساس سال هایی که نقطه عطف ایجاد می کنند مشخص می شه در بازه زمانی وارد شده
پی دی اف آموزش دارای پسورد است، ولی جایی در پیج پسورد رو
ننوشتید.
پسورد ندارد. به ایمیل پیام بدید واستون ارسال کنن