کدگذاری در گراندد تئوری فرآیند اصلی روش داده بنیاد بوده که انتزاع مفهومی داده ها و ادغام مجدد آن به عنوان نظریه صورت می گیرد. روش داده بنیاد یکی از روش های مطرح در تحقیق کیفی است. دو نوع کدگذاری در یک مطالعه گراندد تئوری کلاسیک وجود دارد: کدگذاری اساسی که شامل رویه های کدگذاری باز و انتخابی است و کدگذاری نظری.
در کدگذاری محتوایی، محقق با دادهها مستقیماً، شکسته و تجزیه و تحلیل میکند، ابتدا از طریق کدگذاری باز برای پیدایش یک دسته اصلی و مفاهیم مرتبط و سپس از طریق نمونهگیری نظری و کدگذاری انتخابی دادهها برای اشباع نظری هسته و مفاهیم مرتبط اقدام می کند. اشباع نظری از طریق مقایسه دائمی رویدادها (شاخصها) در دادهها برای استخراج ویژگیها و ابعاد هر دسته (کد) به دست میآید.
روش گراندد تئوری، برای تولید یک نظریه در قالب مجموعه ای از فرضیه های مربوط به هم استفاده می شود. از طریق مقایسه مستمر داده ها به دست آمده است و بسیار انتزاعی است. نظریه داده بنیاد، مجموعه ای یکپارچه از فرضیه های مفهومی است که از داده ها ظاهر میشود.درواقع، پژوهشگرانی که از روش نظریه داده بنیاد استفاده میکنند، دغدغه و دلنگرانی اصلی شرکت کنندگان را شناسایی میکنند و بیان میدارند که چگونه این دغدغه به دست آنان حل میشود.
این مقایسه دائمی رویدادها تا زمانی ادامه مییابد که فرآیند قابلیت تعویض شاخصها را به همراه داشته باشد، به این معنی که هیچ ویژگی یا ابعاد جدیدی از کدگذاری و مقایسه ادامه پیدا نمیکند. در این مرحله، مفاهیم به اشباع نظری دست یافته اند و نظریه پرداز توجه را به کاوش در تناسب نوظهور کدهای نظری بالقوه معطوف می کند که ادغام مفهومی هسته و مفاهیم مرتبط را قادر می سازد تا فرضیه هایی تولید کند که روابط بین مفاهیم را توضیح دهد و در نتیجه الگوی نهفته داده بنیاد از فرآیند کدگذاری در گراندد تئوری را توضیح دهد.
رفتار اجتماعی که اساس گراندد تئوری را تشکیل می دهد. کدگذاری در گراندد تئوری همراه با تجزیه و تحلیل از طریق فرآیند یادداشت مفهومی رخ میدهد، که ایده نظریهپرداز از نظریه در حال ظهور را به تصویر میکشد. یادداشت در ابتدا در سطح کدگذاری ماهوی رخ می دهد و به سطوح بالاتر انتزاع مفهومی ادامه می دهد، زیرا کدگذاری به اشباع نظری پیش می رود و نظریه پرداز شروع به کاوش ادغام مجدد مفهومی از طریق کدگذاری نظری می کند.
در گراندد تئوری، تحلیلگر با فروتنی به دادهها اجازه میدهد تا آنجایی که از نظر انسانی ممکن است، با نوشتن یک نظریه فقط برای آنچه از طریق استقراء ماهرانه او پدیدار میشود، او را کنترل کنند. ادغام نظریه ماهوی او که از طریق کدگذاری در گراندد تئوری و مرتبسازی پدیدار میشود، تأیید او بر این است که فرضیهها و مفاهیم مناسب باشند و روند را برای ایجاد مدل گراندد تئوری هموار سازند.
فرآیند کدگذاری در گراندد تئوری یک مرحله مجزا نیست، همانطور که در برخی از روششناسیهای تحقیق وجود دارد، بلکه جنبهای پیوسته از ماهیت تحلیلی گراندد تئوری است. به این ترتیب، دانستن چگونگی و زمان درگیر شدن در جنبههای مختلف کدگذاری در گراندد تئوری برای درک قدرت مفهومی روششناسی ضروری است.
این امر مستلزم آن است که تحلیلگر تمایز بین کدگذاری اساسی و کدگذاری نظری، بین کدگذاری باز و کدگذاری انتخابی، و همچنین ماهیت چرخه ای مقایسه ثابت و نمونه گیری نظری را در پیشبرد تحلیل به سمت سطوح بالاتر انتزاع مفهومی، ظهور هسته، و ادغام نظری درک کند. . فراتر از درک این تمایزات، توانایی و اعتماد به نفس برای به کارگیری تمام جنبه های کدنویسی که در طول زمان و با تجربه مستمر توسعه یافته است، است. توانایی اعتماد شهودی در دانستن اینکه چه زمانی باید از یک مرحله در فرآیند به مرحله دیگر حرکت کرد، با تجربه ایجاد میشود، زیرا تحلیلگر در کشف و تأیید ایدههای مفهومی هنگام ظهور، اعتماد به نفس پیدا میکند.
توانایی مفهوم سازی در کدگذاری در گراندد تئوری به حساسیت نظری محقق بستگی دارد. یعنی توانایی آنها در تولید مفاهیم از داده ها و ارتباط آنها بر اساس مدل های معمولی گراندد تئوری به طور کلی. حساسیت نظری مستلزم دو چیز محقق است: خلق و خوی تحلیلی و شایستگی.
خلق و خوی تحلیلی مورد نیاز به محقق این امکان را می دهد که فاصله تحلیلی را از داده ها حفظ کند، پیچیدگی کدگذاری و سردرگمی را تحمل کند و اعتماد به قدرت پردازش پیش آگاهانه برای ظهور مفهومی را تسهیل کند. در مورد شایستگی تحلیلی، محقق باید بتواند بینش های نظری و ایده های مفهومی انتزاعی را از منابع و انواع داده ها توسعه دهد. مطالعه گسترده در سایر رشته ها وسیله ای توصیه شده برای افزایش حساسیت نظری است.
کدگذاری محتوایی در کدگذاری در گراندد تئوری فرآیند مفهوم سازی جوهر تجربی حوزه مورد مطالعه است: داده هایی که نظریه در آن پایه گذاری شده است. رویدادها دادههای تجربی (شاخصهای یک مقوله یا مفهوم) هستند که از آنها یک نظریه پایهای تولید میشود. این فرآیند از کدگذاری باز اولیه دادهها تا ظهور یک دسته اصلی ادامه مییابد، و به دنبال آن محدودسازی جمعآوری دادهها و تجزیه و تحلیل برای کدگذاری انتخابی برای اشباع نظری دسته اصلی و دستههای مرتبط انجام میشود.
پژوهشگر با کدگذاری باز در فرآیند کدگذاری در گراندد تئوری خط به خط دادهها و مقایسه رویدادها با یکدیگر در دادهها، دادهها را به هر طریق ممکن کدگذاری میکند و مجموعهای از سؤالات از دادهها را میپرسد: “این دادهها برای مطالعه چیست؟” ، “این حادثه نشان دهنده چه مقوله ای است؟”، در واقع در داده ها چه اتفاقی می افتد؟، “نگرانی اصلی که شرکت کنندگان با آن مواجه هستند چیست؟”، و “حل و فصل مداوم این نگرانی چیست؟”
این پرسشها حساسیت نظری محقق را حفظ میکنند، از جزئیات توصیفی فراتر میروند و تمرکز بر الگوهایی را در میان حوادثی که کدها را به دست میدهند تشویق میکنند. کدگذاری خط به خط محقق را مجبور میکند تا دستهها را تأیید و اشباع کند، از دست دادن یک دسته مهم را به حداقل میرساند، و ارتباط را با تولید کدهایی با تناسب اضطراری با حوزه اصلی مورد مطالعه تضمین میکند. همچنین ارتباط نظریه نوظهور در مراحل کدگذاری در گراندد تئوری را با این امکان تضمین میکند که محقق را قادر میسازد قبل از اینکه بیش از حد انتخابی و تمرکز بر روی یک مسئله خاص باشد، ببیند کدام جهت را در نمونهگیری نظری اتخاذ کند. نتیجه یک نظریه غنی و متراکم با این احساس است که در کدگذاری در گراندد تئوری هیچ چیز از قلم نیفتاده است.
در گراندد تئوری، ضروری است که محققان برنامهنویسی خود را انجام دهند، زیرا کدگذاری دائماً ایدههای مفهومی را تحریک میکند. محقق هر تعداد مقوله را که مناسب حوادث متوالی و متفاوت باشد کد می کند. مقوله های جدید پدیدار می شوند و حوادث جدید در دسته بندی های موجود قرار می گیرند. ممکن است کدگذاری در ابتدا بسیار ناخوشایند باشد و محقق ممکن است در مورد برچسب زدن کدها احساس عدم اطمینان کند، اما این احساس عدم قطعیت به تدریج با تلاش مداوم در تجزیه و تحلیل کاهش می یابد.
فرآیندهای پشت سر هم کدگذاری و یادآوری مفاهیم گراندد تئوری به کاهش فشار عدم قطعیت با به چالش کشیدن محقق برای توقف کدگذاری در گراندد تئوری و گرفتن ایده های مفهومی آنها در مورد کدهایی که در حال یافتن هستند، کمک می کند. با پیشرفت کدنویسی و یادداشت برداری، الگوها شروع به ظهور می کنند. تشخیص الگو به محقق در فرآیند کدگذاری و خلاقیت ذاتی خود اطمینان می دهد. این پژوهشگر را تشویق میکند که به ادامه کار ادامه دهد و در عین حال راهنمایی در مورد اینکه در فرآیند جمعآوری، کدگذاری و تجزیه و تحلیل دادهها به کجا میرود، ادامه دهد.
تفصیل مفهومی کدگذاری در گراندد تئوری زمانی به پایان می رسد که روابط بین مفاهیم تفصیلی جداگانه از طریق شناسایی و استفاده از کدهای نظری مناسب برای دستیابی به یک چارچوب نظری یکپارچه برای گراندد تئوری پدیدار شود. کدهای نظری چگونگی ارتباط کدهای محتوایی را به عنوان فرضیه هایی که باید در نظریه ادغام شوند، مفهوم می کنند. آنها به تحلیلگر کمک می کنند تا سطح مفهومی را در نوشتن در مورد مفاهیم و روابط متقابل آنها حفظ کند. کدگذاری نظری به طیف وسیعی از کدهای یکپارچه (فرایندها، مدلها، و غیره) که در طیف گستردهای از رشتهها استفاده میشود، توانایی محقق را برای دیدن تناسب ظهور آنها با یک نظریه در حال توسعه افزایش میدهد.
مطالعه به طور گسترده محقق را به کشف سرسام آور کدهای نظری جدید از سایر رشته ها باز می کند. الگوهای نهفته در تحقیقات اجتماعی مانند طبیعت فراوان است. به عنوان مثال، الگوهای موجود در زیست شناسی، ممکن است از نظر مفهومی در جامعه شناسی، تجارت یا آموزش الگو باشند. هر چه شخص برای شناخت الگوهای یکپارچه بزرگتر در اطرافمان بازتر باشد، بیشتر می تواند از تصورات آنها در ارائه نظریه های رفتار اجتماعی استفاده کند.
محققی که برای کدگذاری در گراندد تئوری به مدل بیرونی موجود دست نمییابد، در معرض خطر تولید نظریه مفهومی نسبتاً پیش پا افتاده است. چنین نظریهای سهم محدودی در دانش دارد و اگرچه مطمئناً بر نظریه صرفاً حدسی ترجیح داده میشود، اما تأثیری را که ظهور خلاقانه یک کد نظری بدیع یا غیرسنتی ممکن است ارائه دهد، ندارد. با این حال، ضروری اساسی این است که تناسب باید اضطراری باشد و تحمیلی نباشد. برای به دست آوردن ارتباط آن به عنوان یک ادغام کننده نظری متغیرهای اصلی و مرتبط در یک مطالعه گراندد تئوری، یک کد نظری در گراندد تئوری باید فراتر از ارتباط صوری و پیش پا افتاده باشد.
Charmaz, K. (2004). Premises, Principles, and Practices in Qualitative Research: Revisiting the foundation. Qualitative Health Research, 14, 976-993.
Charmaz, K. (2006). Constructing Grounded Theory: A practical guide through qualitative analysis. Thousand Oaks, CA: SAGE.
Clarke, A.E. (2005). Situational Analysis: Grounded theory after the postmodern turn. Thousand Oaks, CA: SAGE.
Glaser, B. G. (1978). Theoretical Sensitivity: Advances in the methodology of grounded theory. Mill Valley, CA: Sociology Press.
برای آموزش کدگذاری در گراندد تئوری بر روی لینک زیر کلیک نمایید.