نظریه حفاظت از منابع (Conservation of Resources Theory) که توسط استیفن هوبفول (Stevan Hobfoll) ارائه شده است، بر این فرض استوار است که افراد به دنبال حفظ و گسترش منابع خود هستند. این منابع میتوانند شامل منابع فیزیکی، روانی، اجتماعی یا مالی باشند. طبق این نظریه، در رفتار سازمانی افراد به طور طبیعی تلاش میکنند تا منابع خود را در برابر تهدیدات و از دست دادن محافظت کنند، چرا که کاهش این منابع میتواند موجب آسیب به سلامت روانی و جسمی شود. تهدید به از دست دادن یا نقص منابع، باعث ایجاد استرس و فشار روانی در افراد میشود. این نظریه در پنهان سازی دانش نمود دارد.
نظریه حفاظت از منابع تأکید دارد که استرس زمانی رخ میدهد که افراد با از دست دادن منابع یا تهدید به از دست دادن منابع روبرو شوند. علاوه بر این، افراد نه تنها به دنبال محافظت از منابع خود هستند، بلکه در جستجوی گسترش و تقویت آنها نیز میباشند. در این راستا، حمایت اجتماعی، مهارتهای مقابلهای و توانمندیهای فردی میتوانند به عنوان منابعی برای مقابله با فشارها و چالشهای زندگی عمل کنند. به طور کلی، نظریه حفاظت از منابع به دنبال تبیین این است که چگونه افراد با استفاده از منابع خود میتوانند در برابر استرسهای زندگی مقاومت کنند و سلامت روانی خود را حفظ نمایند. این رفتار می تواند بیانگر رفتار سیاسی فرد نیز باشد.
مولفههای نظریه حفاظت از منابع به شرح زیر هستند:
منابع (Resources): منابع اصلی در این نظریه به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
منابع شخصی: مانند سلامت روانی، اعتماد به نفس، مهارتهای اجتماعی و توانمندیهای فردی.
منابع اجتماعی: مانند حمایتهای اجتماعی، روابط خانوادگی و دوستانه، شبکههای اجتماعی.
منابع مالی و مادی: مانند درآمد، اموال، شغل و داراییها.
تهدید به از دست دادن منابع: یکی از مولفههای کلیدی در این نظریه این است که افراد به شدت از از دست دادن منابع خود ترس دارند. این تهدیدات میتوانند به صورت مستقیم (از دست دادن شغل، بیماری، بحران مالی) یا غیرمستقیم (تجربههای استرسزا و فشارهای روانی) بروز کنند.
نقص منابع: وقتی منابع کاهش مییابند یا از دست میروند، افراد به تجربههای استرسزای بیشتری مواجه میشوند. این کاهش منابع میتواند به اختلالات روانی و جسمی منجر شود.
کسب منابع جدید: افراد نه تنها به دنبال حفاظت از منابع موجود هستند، بلکه به دنبال گسترش و کسب منابع جدید نیز میباشند. این منابع جدید میتوانند از طریق یادگیری، کسب مهارتهای جدید، بهبود وضعیت اجتماعی یا افزایش منابع مالی حاصل شوند.
تاثیر حمایتی منابع: منابع اجتماعی به ویژه، نقشی کلیدی در مقابله با استرس و بحرانها دارند. حمایت اجتماعی از جمله حمایت عاطفی، اطلاعاتی و عملی میتواند به عنوان یک منبع محافظتی عمل کند و به افراد کمک کند تا در برابر تهدیدات و چالشها مقاومت کنند.
این مولفهها به طور کلی نشاندهنده تلاشهای افراد برای حفظ، گسترش و استفاده مؤثر از منابع خود در جهت کاهش استرس و حفظ سلامت روانی در نظریه حفاظت از منابع است.
در نظریه حفاظت از منابع، هامیلتون منابع را به چهار دسته تقسیم میکند: منابع شخصی (مثل انرژی و سلامت جسمی)، منابع اجتماعی (مثل روابط و حمایتهای اجتماعی)، منابع مالی (مثل پول و سرمایه)، و منابع معنوی (مثل خودباوری و عزت نفس). از دیدگاه این نظریه، افراد به طور مستمر در تلاشند تا این منابع را حفظ کرده و از دست دادن آنها را به حداقل برسانند. هر تهدید یا فقدان منابع میتواند باعث استرس شدید شود که در نهایت میتواند به کاهش سلامت روانی و حتی فیزیکی افراد منجر گردد. از این رو، یکی از اهداف اساسی این نظریه، تحلیل چگونگی مقابله با تهدیدات و چالشهایی است که میتوانند منابع افراد یا سازمانها را تحت تأثیر قرار دهند.
استرس و ارتباط آن با منابع
استرس در نظریه حفاظت از منابع به عنوان واکنش فرد به از دست دادن منابع یا تهدید به از دست دادن آنها تعریف میشود. وقتی افراد منابع خود را از دست میدهند یا احساس میکنند که در معرض خطر از دست دادن آنها قرار دارند، احساس استرس و اضطراب میکنند. در این چارچوب، استرس میتواند به عنوان یک سیگنال هشدار دهنده عمل کند که افراد باید اقدامات لازم را برای حفاظت از منابع خود انجام دهند. علاوه بر این، هامیلتون بر این نکته تأکید میکند که استرس نه تنها به دلیل از دست دادن منابع، بلکه از آنجا که افراد احساس میکنند قادر به بازیابی منابع از دست رفته نیستند، افزایش مییابد.
در چارچوب نظریه حفاظت از منابع، افراد و سازمانها از استراتژیهای مختلفی برای مدیریت منابع خود استفاده میکنند. یکی از این استراتژیها، تخصیص بهینه منابع است. به این معنا که افراد باید منابع خود را به گونهای تخصیص دهند که در زمان نیاز به آنها دسترسی داشته باشند. به عنوان مثال، افراد میتوانند منابع مالی خود را به گونهای مدیریت کنند که در مواقع اضطراری از آنها استفاده کنند. استراتژی دیگر، گسترش و تقویت منابع است. این استراتژی به معنی تلاش برای افزایش منابع موجود است، مانند ایجاد و تقویت روابط اجتماعی، به دست آوردن مهارتهای جدید، یا سرمایهگذاری در سلامت جسمی و روانی.
نظریه حفاظت از منابع به این موضوع نیز پرداخته است که دسترسی به منابع و نحوه مدیریت آنها بر عملکرد فردی و سازمانی تأثیر مستقیم دارد. وقتی افراد یا سازمانها منابع خود را به خوبی مدیریت میکنند و از آنها به درستی استفاده مینمایند، قادر خواهند بود در برابر چالشها و فشارهای محیطی مقاومت کنند و عملکرد بهتری داشته باشند. از سوی دیگر، از دست دادن منابع یا فشار زیاد برای محافظت از آنها میتواند منجر به کاهش کارایی و حتی افت کیفیت عملکرد شود. این امر به ویژه در محیطهای کاری اهمیت زیادی دارد، جایی که فشارهای شغلی و استرس میتوانند اثرات منفی بر بهرهوری و رضایت شغلی افراد بگذارند.
نظریه حفاظت از منابع اهمیت زیادی در توضیح واکنشهای افراد و سازمانها در برابر فشارهای محیطی و چالشها دارد. نظریه حفاظت از منابع با توجه به اینکه چگونه منابع میتوانند به عنوان منبع اصلی برای مقابله با استرس و تهدیدات عمل کنند، به درک بهتری از فرآیندهای روانشناختی و اجتماعی میپردازد. این نظریه نه تنها برای تحلیل رفتارهای فردی در برابر فشارهای محیطی مفید است، بلکه میتواند به عنوان یک ابزار راهبردی برای سازمانها و مدیران به منظور بهبود منابع انسانی و مدیریت بحرانها نیز استفاده شود.
Hobfoll, S. E. (2001). “The influence of culture, community, and the nested‐self in the stress process: Advancing conservation of resources theory”, Applied psychology, ۵۰ (۳), ۳۳۷-۴۲۱.