سطح تحلیل (Level of analysis)، در تحقیقات برای اشاره به مکان، اندازه یا مقیاس یک هدف تحقیق استفاده می شود. متمایز از واحد مشاهده است زیرا اولی به مجموعه ای کم و بیش یکپارچه از روابط اشاره دارد در حالی که دومی به واحد مجزایی اشاره دارد که داده ها از آن جمع آوری شده یا خواهد شد. سطح تحلیل به طور مثال میتواند در سطح فردی، گروهی، سازمانی و یا ملی باشد. محققی که رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و رفتار فردی در شرایط خاصی را بررسی میکند سطح تجزیه و تحلیل فردی را انتخاب کرده است. بررسی رابطه بین اندازه تیم و میزان هماهنگی تیمی نیز تحقیقی با سطح تجزیه و تحلیل گروهی (تیمی) است.
سطح تحلیل ارتباط نزدیکی با واژه واحد تحلیل دارد و برخی از محققان آنها را به جای یکدیگر به کار برده اند، در حالی که برخی دیگر بر لزوم تمایز استدلال می کنند. سطح تحلیل بیشتر موضوعی است که به چارچوب/زمینه تحلیل و سطحی که فرد تحلیل خود را در آن انجام می دهد، مربوط می شود، در حالی که مسئله واحد تحلیل به «بازیگر» یا «نقش آفرینان» مربوط می شود. بنابراین با نمونه گیری تفاوت دارد. واحد تحلیل، یعنی پدیده ای که درباره آن تعمیم داده می شود، آنچه که هر «مورد» در فایل داده نشان می دهد. روشی است که در آن واحدهای تحلیل را می توان در یک پیوستار از سطوح بسیار کوچک (خرد) تا بسیار بزرگ (کلان) آرایه کرد.
تعیین سطح تجزیه و تحلیل معمولاً ساده است، اما اینکه آیا می توان نتیجه گرفت یا چگونه می توان از یک سطح تحلیل به سطح دیگر استنتاج کرد، مشکلی دشوار است که راه حل کلی برای آن وجود ندارد. مواردی که به عنوان واحد در یک تحلیل استفاده می شوند، سطح تحلیل را تعیین می کنند. این موارد ممکن است کاملاً متنوع باشند، به عنوان مثال، کشورها، احزاب سیاسی، تبلیغات، خانواده ها یا افراد. بنابراین، تحلیل ممکن است در سطح فردی، سطح خانواده، سطح تبلیغات و غیره رخ دهد.
با این حال، انواع متغیرهای مورد استفاده در هر سطح از تجزیه و تحلیل، ممکن است کاملاً متفاوت باشند. به عنوان مثال، در مطالعه عوامل تعیین کننده نگرش افراد نسبت به آموزش عمومی، افراد (واحدهای تجزیه و تحلیل) را می توان بر حسب جنس و نژاد (معیارهای ویژگی های فردی) توصیف کرد، خواه آنها در یک کالج دولتی یا خصوصی تحصیل کرده باشند. و منطقه کشوری که در آن ساکن هستند (اقدامات گروه هایی که به آن تعلق دارند). تجزیه و تحلیل در این مثال در سطح فردی است زیرا موارد مورد استفاده افرادی هستند که از نظر خصوصیات فردی و خصوصیات مجموعه هایی که به آنها تعلق دارند توصیف شده اند.
لازارسفلد و منزل (۱۹۶۹) گونهشناسی انواع ویژگیها (متغیرها) را پیشنهاد میکنند که «مجموعهها» و «اعضا» را توصیف میکنند. به عنوان مثال، لازارسفلد و منزل در بحث خصوصیات جمع ها، بین ویژگی های تحلیلی، ساختاری و جهانی تمایز قائل شدند.
ویژگی های تحلیلی با انجام برخی عملیات ریاضی بر روی برخی از ویژگی های هر عضو به دست می آید. این ویژگی ها معمولاً به عنوان متغیرهای کل نامیده می شوند. به عنوان مثال می توان به درصد سیاه پوستان در شهرها، نسبت جنسیتی برای شهرستان های مختلف و شاخص جینی به عنوان معیار نابرابری درآمد در سازمان ها اشاره کرد.
ویژگیهای ساختاری مجموعهها با انجام برخی عملیات بر روی دادههای مربوط به روابط هر عضو با برخی یا همه اعضای دیگر به دست میآید. چنین اقداماتی در تحلیل شبکه رایج است. برای مثال، تراکم دوستی را می توان به عنوان تعداد نسبی جفت اعضای یک گروه تعریف کرد که مستقیماً با پیوندهای دوستی به هم مرتبط هستند. از آنجایی که تعداد کل پیوندهای بالقوه در یک گروه با N عضو N (N-1)/2 است، یک معیار چگالی، تعداد کل پیوندها تقسیم بر این تعداد است.
ویژگیهای جهانی گروهها از اطلاعات مربوط به ویژگیهای اعضای منفرد یا در ارتباط با یکدیگر استفاده نمیکنند. داشتن یک حکومت دموکراتیک یا غیر دموکراتیک، یک ویژگی جهانی جمعی است. خصوصی بودن به جای یک مدرسه دولتی، دارایی جهانی یک مدرسه است. نسبت تولید ناخالص ملی (GNP) که برای آموزش هزینه می شود، دارایی جهانی کشورهاست.
بنابراین، متغیرهایی که مجموعهها را توصیف میکنند، میتوانند بر اساس دادههای خلاصه مربوط به اعضای منفرد آن گروهها، روابط اعضا با سایر اعضا، یا برخی ویژگیهای کلی خود جمع باشند. با توجه به متغیرهایی که ویژگیهای اعضای مجموعهها را توصیف میکنند، چهار نوع عمده وجود دارد: مطلق، رابطهای، مقایسهای و زمینهای.
ویژگیهای مطلق بدون استفاده از اطلاعات مربوط به ویژگیهای جمع یا اطلاعات مربوط به روابط عضوی که با سایر اعضا توصیف میشود، به دست میآیند. بنابراین، جنسیت، سطح تحصیلات و درآمد از خصوصیات مطلق افراد است.
ویژگی های رابطه ای اعضا از اطلاعات مربوط به روابط اساسی بین آنها و سایر اعضا محاسبه می شود. به عنوان مثال، تعداد دوستانی که یک فرد در مدرسه دارد یا تعداد اعضای خانواده از ویژگی های فرد بر اساس سایر اعضای جمع است.
ویژگیهای مقایسهای یک عضو را با مقایسه بین ارزش او در برخی دارایی (مطلق یا رابطهای) و توزیع این دارایی در کل مجموعهای که شخص به آن تعلق دارد، مشخص میکند. رتبه طبقاتی و ترتیب تولد یک فرد ویژگی های مقایسه ای هستند.
ویژگی های متنی اعضا را با خاصیت جمعی که به آن تعلق دارند توصیف می کنند. برای مثال، بودن از یک منطقه سرشماری پرجمعیت یا مدرسهای با درصد معینی از دانشآموزان غیرسفیدپوست، ویژگی زمینهای است که بافتی را که در آن عضو عمل میکند، توصیف میکند. ویژگیهای متنی ویژگیهای گروهها هستند که برای اعضا اعمال میشوند.
متغیرهای زمینهای به ما یادآوری میکنند که سطح تحلیل با مواردی که به عنوان واحدهای تحلیل استفاده میشوند تعیین میشود، نه با سطح پدیدههایی که توسط یک متغیر خاص توصیف میشوند. بنابراین، همه متغیرهایی که یک مجموعه را توصیف میکنند، میتوانند در سطح فردی تحلیل و همچنین آنهایی که ویژگیهای فردی را توصیف میکنند، استفاده شوند. به عنوان مثال، نگرش یک فرد ممکن است بر اساس درصد سیاهپوستان در مدرسه فرد (زمینه ای/تحلیلی)، خصوصی بودن یا غیر دولتی بودن مدرسه (زمینه ای/جهانی)، تراکم دوستی ها در مدرسه پیش بینی شود. زمینه ای/ساختاری)، جنسیت فرد (مطلق)، جایگاه طبقاتی او (مقایسه ای)، و تعداد گزینه های دوستی که دریافت می کند (رابطه ای).
بخش بالا به طور انتزاعی دو سطح مختلف تحلیل، جمعی (یا مجموع) و عضو (یا فردی) را توصیف می کند. جامعه شناسان به طور مشخص سطوح را بسته به واحدهای تحلیل تشخیص می دهند. به عنوان مثال، واحدها ممکن است مدارس، تبلیغات، داستان های کودکان یا شورش باشند. استنتاج از روابط کشف شده در یک سطح تحلیل به روابط در سطح دیگر از نظر منطقی معتبر نیست و جامعه شناسان این گونه استنباط ها را “اشتباه” نامیده اند. با این حال، گاهی ممکن است بتوان برای معقول بودن چنین استنباط هایی استدلال کرد. این استدلال ها ممکن است بر اساس ملاحظات آماری یا بر اساس منطقی باشد که رابطه نزدیکی در یک سطح با سطوح دیگر دارد.
اگرچه سطوح تحلیل لزوماً متقابل نیستند، اما سه سطح کلی وجود دارد که تحقیقات علوم اجتماعی ممکن است در آن قرار گیرند: سطح خرد، سطح میانی یا محدوده متوسط و سطح کلان.
کوچکترین واحد تحلیل در علوم اجتماعی یک فرد در محیط اجتماعی است. در سطح خرد، که به آن سطح محلی نیز گفته میشود، جامعه پژوهش معمولاً یک فرد در محیط اجتماعی خود یا گروه کوچکی از افراد در یک زمینه اجتماعی خاص است. نمونههایی از سطوح خرد تحلیل شامل موارد زیر است:
-افراد بیگانه، بدون تابعیت، پناهجو، پناهنده
-شخص
-شهروند
-خانوادهها
-دانشجویان
-افراد بومی
به طور کلی، یک تجزیهوتحلیل در سطح تحلیل میانی نشاندهنده اندازه جمعیت است که بین سطوح خرد و کلان، مانند یک جامعه یا یک سازمان قرار میگیرد. با این حال، سطح متوسط ممکن است به تحلیلهایی اشاره داشته باشد که به طور خاص برای آشکار کردن ارتباطات بین سطوح خرد و کلان طراحی شدهاند. گاهی اوقات به ویژه در جامعه شناسی از آن به عنوان دامنه متوسط یاد میشود. نمونههایی از واحدهای تحلیل سطح متوسط شامل موارد زیر است:
-قبیله و طایفه
-دانشگاه
-انجمن
-شهر یا روستا
-سازمانهای دولتی و خصوصی
تحلیلهای سطح کلان عموماً پیامدهای تعاملات را ردیابی میکنند، مانند تعاملات اقتصادی یا سایر تعاملات انتقال منابع در یک جمعیت بزرگ. از آن به عنوان سطح جهانی نیز یاد می شود. نمونههایی از واحدهای تحلیل سطح کلان شامل موارد زیر است، اما به آنها محدود نمیشود:
-ملی
-اجتماع
-تمدن
-بینالمللی
-جهانی