چسبندگی هزینه Cost stickiness بیانگر عدم تقارن اقتصادی در واکنش هزینه به افزایش و کاهش فروش است. چسبندگی هزینهها به این معناست که افزایش هزینهها در زمان افزایش فروش، بیشتر از کاهش همان مقدار هزینهها در زمان کاهش فروش است.
برای مثال، اگر درآمد فروش ۱۵ درصد افزایش یابد، هزینهها ۱۰ درصد افزایش مییابند. اما اگر درآمد فروش معادل همان ۱۵ درصد کاهش یابد، هزینهها کمتر از ۱۰ درصد کاهش مییابند. در چنین وضعیتی رفتار هزینهها چسبنده خواهد بود.
شناخت رفتار هزینه یکی از مباحث مهم حسابداری بهای تمام شده و حسابداری مدیریت است. در مدل سنتی رفتار هزینه، هزینهها متناسب با تغییر محرک هزینه تغییر میکنند. یعنی میزان تغییر هزینهها به میزان تغییر در سطح فعالیت بستگی دارد نه به جهت تغییر.
هزینهها در واقع، بیانگر مصرف منابع هستند. منابع نیز به منظور انجام فعالیتهای گوناگون فراهم میشوند. چون فعالیتها در راستای تولید کالاها و خدمات صورت میگیرد، منابع بر مبنای انتظارات از تقاضا تحصیل میشوند. به همین دلیل، هزینهها از تقاضای واقعی تبعیت نمیکند.
در باور افکار عمومی در ایران، اینگونه تصور می شود که با افزایش قیمت کالا یا خدمات، دیگر کاهش نخواهد یافت. افزایش قیمت در مقایسه با کاهش قیمت، سرعت بیشتری دارد که نمونه بارز مفهوم چسبندگی قیمتها است. باید در نظر داشت که چسبندگی هزینه” با چسبندگی قیمت متفاوت است.
چسبندگی هزینه در ادبیات حسابداری مدیریت، مورد مطالعه قرار میگیرد. این مفهوم به نوسانات کل هزینه قابل کنترل توسط مدیران اطلاق میشود. اما چسبندگی قیمت، در زمره ادبیات اقتصادی است. قیمت گذاری خدمات حسابرسی با توافق مدیر و حسابرس تعیین میشود.
تفسیر اقتصادی چسبندگی هزینهها بر دو فرض اولیه بنا نهاده شده است:
– بسیاری از هزینهها نتیجه تصمیمات تعهد منابع است که به وسیله مدیران آینده نگر اتخاذ شده است.
– مدیران هزینههای تعدیل را زمانی که سطح منابع تعهدی را تغییر میدهند، متحمل میشود. هزینههای تعدیل، هزینههایی است که هنگام حذف و یا اضافه کردن منابع بر شرکت تحمیل میشود. از آن جمله میتوان به هزینههای مرتبط با استخدام یا اخراج نیروی کار اشاره نمود.
زمانی که یک واحد از منابع تعهدی شرکت حذف یا اضافه میشود، مدیر شرکت با دو رویداد مختلف مواجه می شود. یکی هزینههای تعدیل مرتبط با اضافه یا حذف شدن آن منبع و دیگری، خالص ارزش فعلی جریان وجوه نقدی. این واحد اضافه یا حذف شده برای شرکت ایجاد خواهد کرد. بنابراین، برای بهینه سازی سطح منابع تعهد شده، مدیران باید بین هزینههای تعدیل و خالص ارزش فعلی جریان وجوه نقد، توازن ایجاد کنند.