استراتژی (Strategy) مجموعهای از اهداف اصلی و سیاستها و برنامههای کلی به منظور نیل به این اهداف است به گونهای که قادر به تبیین این موضوعات باشد که در چه کسب و کاری و چه نوع سازمانی فعالیت میکنیم و یا میخواهیم فعالیت نماییم (کجا میخواهیم برویم و چگونه میخواهیم به آنجا برسیم. تعریف دیگری هم از استراتژی میتوان ارائه کرد: استراتژی یک برنامه واحد، همه جانبه و تلفیقی است که محاسن یا نقاط قوت اصلی چابکی سازمان را با عوامل و تغییرات محیط مربوط میسازد و به نحوی طراحی میشود که با اجرای صحیح آن از دستیابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل شود.
تدوین استراتژی
فرآیند تدوین استراتژی، جریانی از اطلاعات تعریف شده است که مراحل مختلف تجریه و تحلیل را برای رسیدن به یک استراتژی مشخص، هدایت میکند. با توجه به تعریف ارائه شده میتوان بیان کرد که الگوها و مدلهای رایج درتدوین استراتژی نشان دهنده یک فرآیند هستند. فرآیند تدوین استراتژی به تجزیه و تحلیل دادههای قبلی و فعلی، و نیز پیشبینی رویدادها و رویههای آینده در پرتو ارزشها و اولویتهای افراد و گروههای ذینفوذ، میپردازد؛ افراد و گروههایی که به نحوی درسازمان دخیل هستند. پذیرش تدوین استراتژی به عنوان یک فرآیند، نشان دهنده این است که: اولاً تدوین استراتژیک را در قالب چند فعالیت متوالی و وابسته به هم تعریف میشود؛ ثانیاً تغییر در هر قسمت از فرآیند، کل فرآیند تدوین استراتژی را تحت تأثیر قرار میدهد.
در واقع میتوان اشاره کرد که فرآیند تدوین استراتژی با تعریف ارکان جهتساز سازمانی آغاز گردیده و با تعیین هدفهای مختلف سازمانی (مالی، استراتژیک و عملکردی) و نیز تجزیه و تحلیل عوامل محیطی و درونی سازمان ادامه مییابد و همچنین با تجزیه و تحلیل استراتژیک، گزینههای مختلف استراتژی شناسایی شده و در مورد آنها ارزیابی و تصمیمگیری میشود و از بین آنها بهترین گزینه انتخاب میگردد. با این وجود هستند برخی از فرآیندهایی که دارای مراحل مختلف و متفاوتی از تدوین استراتژی هستند، ولی به هر حال همهی آنها در برخی از ویژگیهایی که مربوط به فرآیند تدوین استراتژی هستند مشترک میباشند.
منظور از فرآیند برنامهریزی و مدیریت استراتژیک دستیابی به یک توافق مقدماتی بر سر شکل و محتوای نظام برنامهریزی و مدیریت استراتژیک است به نحوی که حمایت و تعهد لازم را در تصمیم گیرندگان کلیدی و رهبران اصلی مجموعه صنعت مورد مطالعه پدید آورد. در همین راستا دستیابی به یک توافق نظر مقدماتی از نظر مفهومی، بدون برخورداری از یک فرآیند و توالی منطقی از کارها امکان پذیر نخواهد بود. هر چند نمیتوان اثبات کرد که یک نظریه مطلقاً درست است یا نادرست، ولیکن میتوان برای تشخیص نارساییهایش آنرا مورد آزمایش و مقایسه قرار داد. بدین منظور تا آنجا که به هدف ما در این بخش مربوط میشود، سعی بر آن است برخی از فرآیندهای موجود در این زمینه مورد اشاره قرار گیرد تا گامی باشد برای درک مفاهیم و هم فراگردهایی که به تدوین برنامهریزی ومدیریت استراتژیک منجر میگردند.
لذا با توجه به آنچه که در فوق بدان اشاره شد نظام برنامهریزی استراتژی به عنوان یک فرآیند مدون و طرح ریزی شده که فعالیتهای برنامهریزان را سازمان داده و هماهنگ میکند، دارای مراحل عمل به شرح زیر است:
آغاز فراگرد برنامهریزی استراتژیک و حصول توافق درباره آن؛ مطالعه سوابق قبلی جهت شناخت اولیه؛ تعیین و شناسایی رسالتها و ارزشها.
مطالعه و بررسی شرایط محیطی و مسائل داخلی در جهت بهبود استراتژیک؛ تعیین نقاط قوّت و ضعف؛ بررسی و مطالعه فرصتها و تهدیدها.
تهیه و ارائه گزینههای استراتژیک و شناسایی مسائل استراتژیک؛ انتخاب گزینههای برتر در راستای برنامه استراتژیک؛ تنظیم استراتژیهایی برای مدیریت مسائل استراتژیک؛ برقراری دیدگاه سازمانی کارساز برای آینده؛ برنامهریزی اجرایی و زمانبندی و تخصیص منابع؛ ارائه گزارش نهایی برنامهریزی استراتژیک. به نوعی بررسی کارایی عملکرد سازمان براساس روش های منطبق بر سیاست گذاری.
عوامل اصلی درتشکیل استراتژی با توجه به امکانات، موقعیتها، تواناییها و مشکلات هر سازمان، متفاوت و تغییرپذیر است. منتهی انتخاب استراتژی طرح سؤالهای بسیاری را لازم مینماید که عبارتند از: در حال حاضر در چه شرایطی هستیم؟ آینده در چه شرایطی میخواهیم باشیم؟ این فاصله را چگونه میخواهیم طی کنیم؟ استراتژی یک فرآیند بسیار زیرکانه است برای دستیابی به اهداف، برای رسیدن به این منظور در طراحی های استراتژی باید عواملی را مد نظر قرارداد که رسیدن و یا نرسیدن به اهداف نهایی را ممکن یا غیر ممکن نماید. با توجه به موارد فوق عوامل مهم تشکیل دهنده استراتژی شامل موارد زیر است:
-تعیین بیانه ارزشی سازمان و اهداف غایی آن ۲- داشتن تصویری جامع از محیط بیرونی سازمانی و تعیین جایگاه سازمان در آن در بستر جو سازمانی ۳- داشتن هدف های بلندمدت در راستای ارزشها و باورها و فداکردن فرصتهای آنی برای رونق آینده و احتراز از غافلگیری ۴- تعیین رسالت و شخصیت سازمان ۵- نگرش بلند مدت در تخصیص منابع و تصمیم گیری ۶- ضرورت انسجام درون سازمانی و تعهد مشترک عمومی در قبال برنامه و مسیر حرکت ۷- ایجاد باور در مدیران و کارکنان و ذینفعان نسبت به اهداف و نمایش ماکیاولیسم مدیران ۸- اتخاذ سیاست و تاکتیکهایی به عنوان وسیله ای برای تحقق هدف های سازمانی. ۹-همسویی با اهداف انقلاب صنعتی چهارم
امروزه یک استراتژی هیچگاه معیار ثابت و مشخص در دست ندارد. اصولاً سازمان دارای اصول و معیارهای ثابتی استراتژی که استراتژیها در قالب آن، انعطافپذیر طراحی میشوند.
برنامه ریزی استراتژیک یک رویه جهت تأیید و جهت دهی برای فعالیت کسب و کار با در نظر گرفتن مأموریتهای حاظر و آینده است. برنامه ریزی استراتژیک مکانیزمی ست که با آن، سازمان چشمانداز و استراتژی خود را بنا میکند و راجع به اختصاص میزان ارزش هر نیروی کار. و منابع دیگر جهت پشتیبانی از استراتژی خود تصمیم گیری انجام میدهد. بطور کل همه بر این باورند که برنامه ریزی استراتژیک میتواند منجر به ایجاد موقعیتهای جدید، مدلهای کسب و کار جدید، پروسههای کسب و کار جدید مرتبط با رقبا با تکیه بر عملکرد بهتر نیروی کار با سرمایهگذاری برروی سرمایه انسانی میشود. پیشرفت عملکرد یا پسرفت عملکرد شرکتها از طریق تصویب استراتژیهای جدید، همه ناشی از برنامه ریزیهای استراتژیک آن شرکت است. بنابر این برای پیشی گرفتن از رقبا متناسب با تغییرات سریعی که در جهان ووکا صورت میگیرد یک شرکت باید استراتژیهای متناسبی اتخاذ کند تا بتواند به تغییرات محیطی غالب شود.
به عنوان مثال با ظهور فناوری هوش مصنوعی و بات چت جی پی تی CHAT GPT، سازمان می تواند در جهت پیشبرد استراتژی سازمانی از آن استفاده کند.