تأثیر شدت تحقیق و توسعه ، محدودیت های مالی و سیاست تقسیم سود سهام بر ارزش شرکت

تأثیر شدت تحقیق و توسعه ، محدودیت های مالی و سیاست تقسیم سود سهام بر ارزش شرکت

The impact of R&D intensity, financial constraints, and dividend
payout policy on firm value

چکیده

در این مقاله ، ما نشان می دهیم که تأثیر R&D بر ارزش شرکت های دارای محدودیت مالی با سیاست های تقسیم سود بسیار قویتر از ارزش شرکت های بدون سیاست های تقسیم سود است. انتظار می رود شرکت های دارای محدودیت مالی از تقسیم سود سهام اجتناب کنند. با این وجود ، مطالعات اخیر در مورد تقسیم سود نشان می دهد که سیاست های تقسیم سود سهام در شرکت های دارای محدودیت مالی می تواند برای ارائه سیگنال مثبت به بازار مالی مورد استفاده قرار گیرد. با گسترش این مطالعات ، نتایج ما نشان می دهد که تحقیق و توسعه به طور معناداری تأثیر مثبت بیشتری بر ارزش شرکت های دارای محدودیت مالی با سیاست های تقسیم سود نسبت به ارزش شرکت های دارای محدودیت مالی بدون سیاست های تقسیم سود دارد ، و اینکه مدیران شرکت های دارای محدودیت مالی انگیزه هایی دارند که از تقسیم سود سهام برای تأمین تأثیر مثبت عملکرد تحقیق و توسعه بر ارزش شرکت خود استفاده کنند. ما پیشنهاد می کنیم که می توان از سیاست های تقسیم سود سهام شرکت های تحقیق و توسعه که دارای محدودیت های مالی هستند برای ارائه سیگنال مثبت به بازار مالی استفاده کرد.

واژه های کلیدی: اثرات R&D ، ارزش شرکت ، محدودیت های مالی ، سیاست تقسیم سود

برای دانلود مقاله روی لینک زیر کلیک کنید

مقاله بیس حسابداری

مقدمه

تقسیم سود می تواند به عنوان پاداش برای سرمایه گذاران یا به حداکثر رساندن ارزش شرکت مورد استفاده قرار گیرد. سیاست تقسیم سود یکی از مهمترین تصمیمات مدیریتی است و به طور گسترده ای در ادبیات مالی مورد بررسی قرار گرفته است. طبق تئوری سیگنالینگ تقسیم سود ، تقسیم سود سهام می تواند توسط بازار به عنوان نشانه ای مثبت از عملکرد آینده شرکت در نظر گرفته شود (باتاچاریا ، ۱۹۷۹ ؛ میلر و راک ، ۱۹۸۵ ؛ چاریتو و دیگران ، ۲۰۱۰ ؛ اسکینر و سلتس ، ۲۰۱۱). با این وجود ، تقسیم سود سهام به طور کلی نقدینگی و محدودیت های مالی شرکت ها را تشدید می کند. کاهش نقدینگی شرکت ها ممکن است باعث کاهش سرمایه گذاری شود ، که منجر به از دست رفتن سودآوری ناشی از فرصت های سرمایه گذاری می شود ، به ویژه هنگامی که یک شرکت دارای محدودیت های مالی است.

محدودیت های مالی زمانی رخ میدهند که ناهمخوانی قابل توجهی بین هزینه تأمین مالی خارجی و هزینه فرصت سرمایه داخلی وجود داشته باشد (فازاری و همکارانش ۱۹۸۸؛ وایتد ۱۹۹۲؛ کاپلان و زینگالس ۱۹۹۷). در نتیجه شرکت های با محدودیت مالی قادر نخواهند بود که تأمین مالی پروژه هایی با ارزش فعلی خالص را فراهم سازند. مطالعات قبلی پیشنهاد کرده اند که محدودیت های مالی تأثیرات منفی بر روی سیاست پرداخت سود سهام در شرکت ها دارند (دی آنجلو و دی آنجلو ۱۹۹۰؛ چن و وانگ ۲۰۱۲؛ پاتان و همکارانش ۲۰۱۶).

با این حال مطالعات تجربی اخیر نشان داده اند که شرکت های با محدودیت مالی، سود سهام را به سهامداران خود پرداخت می کنند و اینکه تعداد شرکت های با محدودیت مالی که سود سهام را پرداخت می کنند به مرور زمان افزایش می یابد (اسکینر و سولتز ۲۰۱۱؛ جیانگ و استارک ۲۰۱۳). ظاهراً شرکت های با محدودیت مالی انگیزه هایی برای استفاده از سود سهام برای ایجاد شهرت خوب دارند تا به این طریق هزینه های تأمین مالی خارجی آینده را کاهش دهند (هاوی و لین ۱۹۹۲؛ گوناسکاراژ و پاور ۲۰۰۲؛ خانگ و کینگ ۲۰۰۶؛ لی و ژائو ۲۰۰۸؛ چنگ و همکارانش ۲۰۰۹).

عموماً فعالیت های تحقیق و توسعه تهاجمی یک شرکت تأثیرات مثبتی بر روی بهره وری و ارزش گذاری بازار آن دارند (گریلیچز ۱۹۸۱؛ هال ۱۹۹۳؛ گوپتا و همکارانش ۲۰۱۷؛ لیائو و لین ۲۰۱۷؛ بانکر و همکارانش ۲۰۱۹). علیرغم نقش تحقیق و توسعه در رشد آینده شرکت ها، عموماً تصور می شود که تحقیق و توسعه تابع سطوح بالایی از عدم اطمینان باشد. ایجاد یک برنامه تحقیق و توسعه مستلزم هزینه های از دست رفته زیادی می باشد و تعدیل سطح مخارج تحقیق و توسعه نیز پرهزینه می باشد (سزارنیزسکی و هاتن رات ۲۰۱۱).

پروژه های شکست خورده تحقیق و توسعه شرکت های با محدودیت مالی می توانند انتظارات سرمایه گذاران از ریسک های بقا و مواضع رقابتی این شرکت را بدتر سازند. با این حال هنوز مطالعات اخیر نشان داده اند که برای شرکت های با محدودیت مالی، تأثیر تحقیق و توسعه بر روی ارزش شرکت در مقایسه با شرکت های بدون محدودیت، قوی تر می باشد (لی ۲۰۱۱؛ گو ۲۰۱۶). ما در تطابق با نظریه علامت دهی سود سهام، فرض می کنیم که شرکت های با محدودیت مالی با تحقیق و توسعه می توانند پرداخت سود سهام را به عنوان روش مؤثری برای علامت دهی چشم اندازهای آینده معقولانه خود به بازار، در نظر بگیرند.

داده

ما داده های حسابداری سالانه را از COMPUSTAT و داده های بازده سهام را از مرکز مطالعات قیمت اوراق بهادار (CRSP) جمع آوری کردیم. ما داده های تمام سهام عادی پذیرفته شده در بازارهای سهام NYSE، AMEX و NASDAQ شامل ساختیم که دارای مخارج تحقیق و توسعه مثبتی بودند. داده های بدست آمده از یک سال معین با مخارج تحقیق و توسعه غایب را شامل نساختیم. ما فقط شرکت هیای با مخارج تحقیق و توسعه مثبت در ۵ سال متوالی را مد نظر قرار دادیم.

از بین شرکت های دارای مخارج تحقیق و توسعه مثبت، شرکت ها را بر مبنای قسمت های ارزش های رتبه بندی شده شاخص کاپلان و زینگالس (KZ) (که یک نماینده محدودیت مالی پرکاربرد است) به سه گروه تقسیم کردیم. ما آزمون خود را فقط در گروه ۳۰ درصد بالایی انجام دادیم که در گروه «شرکت های با محدودیت مالی» جای می گرفت. دوره نمونه از ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۷ بود و ۱۱,۹۴۶ شرکت-سال از شرکت های با محدودیت مالی را شامل می شد.

بسیاری از مطالعات به جای اینکه صرفاً از مقدار میانه استفاده کنند، معمولاً شرکت های ۳۰ درصد بالایی را به عنوان شرکتهای محدود، و شرکت های ۳۰ درصد پایینی را به عنوان شرکتهای غیرمحدود تعریف می کنند. این پورتفوی های مالی در کل سال نیز نگه داشته شدند و هر سال از نو متعادل می شدند. برای استواری تحلیل، آزمون های بیشتری را با استفاده از شاخص WW انجام دادیم که به عنوان یک شاخص محدودیت مالی جایگزین، یک همبستگی ضعیف را با شاخص کاپلان و زینگالس (KZ) نشان میداد (کاپلان و زینگالس ۱۹۹۷؛ وایتد و وو ۲۰۰۶؛ هادلاک و پیرس ۲۰۱۰). برای مشاهده توصیفی از نحوه محاسبه شاخص های کاپلان و زینگالس (KZ) و WW به «ضمیمه A: شاخص های KZ و WW» مراجعه کنید.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مدیر آماری