نمونه گیری نظری (theoretical sampling) روشی است که نمونهها بر اساس نتایج دادههای جمعآوریشده با هدف درک عمیقتر از منطقه یا توسعه نظریهها انتخاب شوند. این تکنیک نمونه گیری در تجزیه و تحلیل کیفی استفاده می شود. موارد شدید یا بسیار خاص ممکن است به منظور به حداکثر رساندن احتمال قابل مشاهده بودن یک پدیده انتخاب شوند. نمونهگیری نظری فرآیندی از جمعآوری دادهها برای تولید نظریه است که در آن تحلیلگر به طور مشترک کدها را جمعآوری میکند و دادهها را تجزیه و تحلیل میکند و تصمیم میگیرد چه دادههایی را در مرحله بعدی جمعآوری کند و کجا پیدا کند، تا نظریهای را در زمان ظهور ایجاد کند.
مرحله اولیه جمع آوری داده ها در نمونه گیری نظری تا حد زیادی به یک موضوع کلی یا حوزه مشکل بستگی دارد که بر اساس دیدگاه کلی تحلیلگر از حوزه موضوعی است. تصمیمات اولیه مبتنی در نمونه گیری نظری بر یک چارچوب نظری از پیش تعیین شده نیست. محقق با شناسایی برخی مفاهیم و ویژگی های کلیدی که در مورد آنها تحقیق خواهد کرد، شروع می کند. این پایه ای برای تحقیق می دهد. یک محقق باید از لحاظ نظری حساس باشد تا بتوان یک نظریه را همانطور که از دادههای جمعآوریشده بیرون میآید، مفهومسازی و فرمولبندی کرد. باید احتیاط کرد تا خود را به جنبه های خاص یک نظریه محدود نکنیم. این امر محقق را نسبت به سایر مفاهیم و جنبه های نظریه کور می کند. سوال اصلی در این روش نمونه گیری نظری این است که محقق در مرحله بعدی جمع آوری داده ها باید به چه گروه هایی مراجعه کند و چرا؟
طبق نظر چنیتز و سوانسون (۱۹۸۶)، نمونهگیری نظری با پایهگذاری نظریه داده بنیاد پدید آمد که اولین بار توسط گلیزر و اشتراوس در سال ۱۹۶۷ توسعه یافت.نظریه داده بنیاد، زمینه ای یا گراندد تئوری را میتوان رویکردی پژوهشی برای جمعآوری و تحلیل دادههای کیفی به منظور تولید نظریه تبیینی به منظور درک پدیدههای مختلف اجتماعی و روانشناختی توصیف کرد. تمرکز آن توسعه یک نظریه از تجزیه و تحلیل تطبیقی مستمر داده های جمع آوری شده با نمونه گیری نظری است.
مزیت اصلی نمونه گیری نظری این است که در صورتی که مطالعه سعی در ایجاد نظریه در حوزه تحقیق داشته باشد، دقت مطالعه را تقویت می کند. استفاده از نمونه گیری نظری ساختاری برای جمع آوری داده ها و همچنین تجزیه و تحلیل داده ها فراهم می کند. این مبتنی بر نیاز به جمعآوری دادههای بیشتر برای بررسی مقولهها و روابط آنها است و اطمینان میدهد که بازنمایی در مقوله وجود دارد. نمونه گیری نظری دارای ویژگی های استقرایی و همچنین قیاسی است. بسیار منعطف است زیرا محقق می تواند تغییراتی را در برنامه ها ایجاد کند و در مراحل اولیه تحقیق بر آن تاکید کند تا داده های جمع آوری شده منعکس کننده آنچه در این زمینه اتفاق می افتد باشد.
ممکن است معایب خاصی با این روش نمونه گیری همراه باشد. این یک روش بسیار سیستماتیک است که به دلیل استفاده از نمونه گیری نظری در مقایسه با سایر روش های نمونه گیری، به منابع بیشتری مانند زمان و هزینه نیاز دارد. این یک روش بسیار پیچیده است و درک آن آسان نیست. برای دستیابی به عمق در توسعه دسته بندی ها، محقق به مکان دیگری برای افزایش وسعت در مقوله می رود که بسیار پیچیده به نظر می رسد و در واقع برای تازه کار مفید نیست و ممکن است مشکل ساز باشد.
هنگام بحث در مورد نمونه گیری نظری، سه ویژگی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود:
در این ویژگی، اساس بر روی یک جهان ایده آل یا یک جهان گسترده تر ساخته می شود که در آن درک بزرگتر یا تبیین اجتماعی وجود دارد که براساس آن محقق بتواند نظریه خود را بسازد.این جهان نظری به نمونههای فرمولبندیشدهتر اجازه میدهد که معنادارتر و معقولتر از بقیه هستند. این نوع نمونه نیز نمونه معرف گسترده تری خواهد بود.بنابراین در این نوع نمونهبرداری، نمونههایی را انتخاب میکنیم که دارای فرآیند، نمونهها، دستهبندیها و حتی انواعی هستند که به جهان ایدهآل یا وسیعتر مربوط میشوند. یکی از متداول ترین مثال های ارائه شده، تحلیل گفتمان جنسیت است. واحدهای مرتبط نمونه در تحقیقات کیفی اغلب به صورت تئوری تعریف می شوند. این اساساً به این معنی است که ویژگی هایی مانند جنسیت، قومیت و حتی سن نمی توانند مبنای نمونه باشند. این به دلیل این واقعیت است که اغلب اسناد خود موضوع تحقیق هستند.
یکی از فلسفه های پیشرو در نمونه گیری نظری این واقعیت است که محقق مواردی را انتخاب نمی کند که پشتیبان استدلال او باشد.در نمونهگیری نظری، اعتقاد بر این است که محققان باید بر تمایل به انتخاب موارد و مواردی که طرف استدلال آنها را پشتیبانی میکنند غلبه کنند. در عوض بیان میکند که بهتر است به موارد و موارد منفی توجه کنیم که توسط نظریهای که ما با آن کار میکنیم تعریف شدهاند. این ویژگی اساساً بیان می کند که یک محقق نباید هیچ واقعیتی را صرفاً به این دلیل که غیرممکن به نظر می رسد از روند تحقیق حذف کند. محققان باید بر این واقعیت پافشاری کنند که اگر آن را تصور کنند، غیرممکن نیست.
دو ویژگی اول یک نمونه نظری به مسائلی در ابتدای پروژه تحقیقاتی می پردازد. اما ویژگی سوم به نگرانی ها یا کاربردها در طول فرآیند تحقیق می پردازد. یکی از مزایای تحقیقات کیفی در کل نسبت به تحقیقات کمی، انعطاف پذیری آن است. در نمونهگیری نظری، محقق در طول تحقیق، نظریه، فعالیتهای نمونهگیری و همچنین تحلیل را دستکاری یا تغییر میدهد. انعطاف پذیری در این سبک از نمونه گیری زمانی رخ می دهد که محقق بخواهد حجم نمونه را به دلیل عوامل جدیدی که در طول تحقیق به وجود می آید افزایش دهند. انعطافپذیری همچنین زمانی رخ میدهد که محقق بخواهد از نمونه کوچکی در مراحل اولیه تحقیق استفاده کند اما حجم نمونه را برای آزمایش تعمیمهای در حال توسعه افزایش دهد. در نهایت، زمانی که محقق تعمیم غیرمنتظره ای پیدا کند و بخواهد موارد انحرافی را بررسی کند، انعطاف پذیری نیز مجاز است.
در ابتدا، نمونهگیری نظری فقط برای هدف عملگرایانه تولید یک نظریه استفاده میشود. توانایی ایجاد درک گسترده از یک نظریه کاملاً خوب تعریف شده در هر زمینه از طریق تحقیق، در حیطه نمونه گیری نظری است.ابتدا بر روی حوزه مشکل و سپس به رویکردهای مختلفی که به مبنای نظریه زمینه ای نیاز دارند تمرکز می کند. برای مثال، اینکه مردان چگونه با علائم احتمالی برخورد میکنند یا چگونه پلیس با افراد آفریقایی تبار رفتار میکنند یا چه اتفاقی برای دانشجویان دانشکده پزشکی میافتد که آنها را به پزشک تبدیل میکند، به چارچوب نظری محقق بستگی دارد.
روشهای نمونهگیری نظری اکنون بهعنوان نسخه ساده شده نظریه زمینهای در نظر گرفته میشوند که اکنون در تحقیقات مراقبتهای بهداشتی مورد استفاده قرار میگیرد، جایی که محقق ممکن است بخواهد دلایل مختلف ایجاد یک بیماری خاص در یک نوع خاص از جمعیت را بیابد. به گفته ساندلوفسکی در سال ۱۹۹۵، اگرچه نمونه گیری نظری اغلب به اشتباه به عنوان نمونه گیری هدفمند تعبیر می شود، اما موارد استفاده از نمونه گیری نظری تا حد زیادی متفاوت است. همچنین معیار انتخاب شرکت کنندگان برای نمونه گیری نظری با توجه به نیازها و تغییراتی که در مطالعه نظری در زمان معین رخ می دهد تغییر می کند.
نمونه گیری نظری، هدف محور در نظر گرفته می شود و به صراحت کارکرد خود را بر اساس یک نظریه در حال ظهور انجام می دهد. تمرکز اصلی تحقیقات نظری استفاده از توسعه آن از طریق تجزیه و تحلیل تطبیقی ثابت داده هایی است که از طریق نمونه گیری نظری برای درک بهتر نظریه تولید شده به دست می آید.
ونهای از نمونهگیری نظری را گلیزر و اشتراوس در دهه ۱۹۶۰ به بهترین نحو توصیف کردند. این یادداشتی از تحقیقات آنها برای “آگاهی از مردن” است. این توضیح می دهد که چگونه جستجوی داده ها در طول فرآیند تحقیق فعال است، زیرا محقق به بررسی سایر سؤالات نظری مرتبط ادامه می دهد.بازدید از خدمات پزشکی مختلف به شرح زیر برنامه ریزی شده بود: من آرزو داشتم ابتدا به خدماتی نگاه کنم که آگاهی بیمار را به حداقل می رساند (و بنابراین ابتدا به خدمات نوزاد نارس و سپس خدمات جراحی مغز و اعصاب که در آن بیماران اغلب در کما بودند نگاه کردم).آرزو داشتم بعداً به مردن در موقعیتی نگاه کنم که انتظار کارکنان زیاد بود و مرگ سریع بود، بنابراین در یک بخش مراقبت های ویژه مشاهده کردم.
سپس آرزو داشتم سرویسی را مشاهده کنم که انتظارات کارکنان از ترمینال زیاد بود، اما بیماران ممکن است باشند یا نباشند، و جایی که مرگ به کندی انجام می شود.بنابراین من به خدمات سرطان نگاه کردم. در آن زمان آرزو داشتم به شرایطی نگاه کنم که مرگ غیرمنتظره و سریع بود، و بنابراین به یک سرویس اورژانس نگاه کردم. در حالی که ما در حال بررسی انواع مختلف خدمات بودیم، انواع خدمات فوق را در انواع دیگر بیمارستان ها نیز مشاهده کردیم.
بنابراین، زمانبندی ما از انواع خدمات توسط یک طرح مفهومی کلی – که شامل فرضیههایی در مورد آگاهی، انتظار و میزان مرگ بود – و همچنین با ساختار مفهومی در حال توسعه شامل مواردی که در ابتدا تصور نمیشد هدایت شد.گاهی اوقات پس از دو یا سه یا چهار هفته اولیه مشاهده مستمر به خدمات برمی گشتیم تا مواردی را که نیاز به بررسی داشتند یا در دوره اولیه از قلم افتاده بودند بررسی کنیم.
Charles C. Ragin, ‘Constructing Social Research: The Unity and Diversity of Method’, Pine Forge Press, 1994
Glaser, B. & Strauss, A. (۱۹۶۷) ‘The Discovery of Grounded Theory: Strategies for Qualitative Research’ Aldine Transactions.